Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
Other Matches
chromolithograph
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
stele
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stela
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
lithoprint
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
stony
سنگی
stoney
سنگی
equiponderance
هم سنگی
rock fill dam
سد سنگی
monolithic
تک سنگی
clapper bridge
پل سنگی
petrean
سنگی
petrous
سنگی
lithoid
سنگی
barrier reef
سد اب سنگی
lithic
سنگی
petrolsal
سنگی
gabion
تور سنگی
Lantern-cross
صلیب سنگی
eolith
اسکله سنگی
stone work
کار سنگی
stone lining
پوشش سنگی
paleolithic
پارینه سنگی
stone lining
روکش سنگی
paleolithic
دیرینه سنگی
stonework
ساختمان سنگی
bracket
کژ پشت سنگی
autography
چاپ سنگی
lithography
چاپ سنگی
Stone Age
پارینه سنگی
polyantography
چاپ سنگی
cordons
ازاره سنگی
lithographic print
چاپ سنگی
mesolithic
میانه سنگی
rock wash
پوشش سنگی
rock salt
نمک سنگی
cordon
ازاره سنگی
layer of rock
لایه سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
lithograph
چاپ سنگی
concretion
سنگی شدن
lithographs
چاپ سنگی
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
stones
سنگ میوه سنگی
basaltic stratum
لایه سیاه سنگی
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
columnar basalt
ستونهای سیاه سنگی
breccia
جوش خرده سنگی
calcify
اهکی یا سنگی کردن
stoning
سنگ میوه سنگی
dutch stonewall
دیوار سنگی هلندی
checkstone
گیره سنگی کوهنوردی
stone
سنگ میوه سنگی
boulder well
چاه قلوه سنگی
en delit
میل ستون سنگی
snowdrifts
تره تیزک سنگی
weather moulding
سنگی که اب باران راردمیکند
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
lithography
روش چاپ سنگی
snowdrift
تره تیزک سنگی
pertrosal bone
استخوان سنگی یاحجری
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
hard pan
قشر سنگی شده
obelisk
ستون هرمی شکل سنگی
obelisks
ستون هرمی شکل سنگی
dripstone
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
high cross
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
aguilla
[ستون هرمی شکل سنگی]
dry mansory
[دیوار سنگی خشکه چین]
greybeard
کوزه سنگی برای باده
stone work
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
lithoidal
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
plant mix
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
ballast
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
acrolith
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
bedrock
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
at the hand of
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
with
بوسیله
via
بوسیله
of
بوسیله
by
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
by dint of
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
perprep
بوسیله
per
بوسیله
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by the f.
بوسیله لمس
hydromancy
تفال بوسیله اب
municipally
بوسیله شهرداری
by wire
بوسیله تلگراف
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
per pais
بوسیله کشور
per pais
بوسیله مملکت
electrically
بوسیله برق
by depty
بوسیله نماینده
warp-weighd loom
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
dragonnades
بوسیله سواره نظام
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
in propria persona
بوسیله خود شخص
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
electromotive
متحرک بوسیله برق
aeromancy
تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
seagirt
محصور بوسیله دریا
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
windswept
بوسیله باد جاروشده
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
pipeage
ترابری بوسیله لوله
pipage
ترابری بوسیله لوله
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
pours
تراوش بوسیله ریزش
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churns
بوسیله اسباب گردنده
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
windblown
در حرکت بوسیله باد
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
postage
حمل بوسیله پست
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
electric chair
اعدام بوسیله برق
pouring
تراوش بوسیله ریزش
pour
تراوش بوسیله ریزش
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
poured
تراوش بوسیله ریزش
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
churn
بوسیله اسباب گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
intuitively
بوسیله درک مستقیم
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
phonendoscope
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
self appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
perfusion
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
lip-reads
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
memoria technica
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com