Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
The contrary was proved.
عکس موضوع ثابت شد
Search result with all words
provcation
در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
special verdict
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
Other Matches
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversed
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
question
موضوع
mattering
موضوع
propositioned
موضوع
questions
موضوع
matters
موضوع
afair
موضوع
propositions
موضوع
proposition
موضوع
propositioning
موضوع
questioned
موضوع
themes
موضوع
theme
موضوع
issues
موضوع
issued
موضوع
issue
موضوع
head
موضوع
text
موضوع
texts
موضوع
plotless
بی موضوع
themes
موضوع ها
subjects
موضوع ها
topics
موضوع ها
topic
موضوع
topics
موضوع
subjects
موضوع
direct objects
موضوع
indirect objects
موضوع
object
موضوع
topic
موضوع
motifs
موضوع
subjected
موضوع
subjecting
موضوع
subject
موضوع
motif
موضوع
point
موضوع
matter
موضوع
criteria
موضوع
objects
موضوع
objecting
موضوع
objected
موضوع
mattered
موضوع
subject
[topic]
موضوع
issue
موضوع دعوی
issues
موضوع شماره
issued
موضوع شماره
issued
موضوع دعوی
issue
موضوع شماره
subjecting
شیی موضوع
businesses
موضوع تجارت
subduce
موضوع کردن
subject and predicate
موضوع و محمول
universe of discourse
موضوع بحث
business
موضوع تجارت
What is it all about ?
موضوع چیست ؟
subjects
رعایا موضوع
subjects
شیی موضوع
side issues
موضوع فرعی
case
موضوع حالت
subjecting
رعایا موضوع
decades
ده موضوع یا رویداد
decade
ده موضوع یا رویداد
fair game
<idiom>
موضوع تهاجم
neither here nor there
<idiom>
بیربط به موضوع
subject of debate
موضوع دعوی
cases
موضوع حالت
issues
موضوع دعوی
side issue
موضوع فرعی
out of question
خارج از موضوع
not to the point
خارج از موضوع
not to point
بیرون از موضوع
monomaniac
دیوانه یک موضوع
matter on hand
موضوع بحث
lemma
مقدمه موضوع
it is a question of money
موضوع بسته به
in question
موضوع بحث
in contestation
موضوع بحث
beside the question
خارج از موضوع
at issue
موضوع بحث
affaire d'honneur
موضوع شرافتی
recitations
تعریف موضوع
objective complement
مکمل موضوع
problem
معما موضوع
off the track
از موضوع پرت
sign position
موضوع علامت
sides of the question
اطراف موضوع
subject matter
موضوع اصلی
subject matter
مطلب موضوع
irrelevant
خارج از موضوع
subjected
رعایا موضوع
side show
موضوع فرعی
subjected
شیی موضوع
res ipsa loquitur
موضوع گویاست
subject
رعایا موضوع
problems
معما موضوع
subject
شیی موضوع
privity
موضوع محرمانه
recitation
تعریف موضوع
direct objects
موضوع منظره
What's wrong?
موضوع چه است؟
What's the matter?
موضوع چیه؟
What's cooking?
موضوع چه است؟
a horse of another colour
[different colour]
موضوع علیحده
grievance
موضوع شکایت
indirect objects
موضوع منظره
object
موضوع منظره
objected
موضوع منظره
objecting
موضوع منظره
objects
موضوع منظره
postulate
اصل موضوع
What's behind all this?
موضوع چه است؟
postulated
اصل موضوع
What's up?
موضوع چه است؟
What is happening?
موضوع چه است؟
What gives?
موضوع چه است؟
postulating
اصل موضوع
postulates
اصل موضوع
What's on?
موضوع چه است؟
What is the matter?
موضوع چه است؟
What's going on?
موضوع چه است؟
plotted
موضوع اصلی توط ئه
reagent
موضوع ازمایش روانی
content
موضوع یک برنامه یا متن
contenting
موضوع یک برنامه یا متن
matter in hand
موضوع مورد بحث
the matter in hand
موضوع مورد بحث
plot
موضوع اصلی توط ئه
plots
موضوع اصلی توط ئه
it is a question of money
موضوع پول است
i a with you on that matter
من در ان موضوع با شماموافق هستم
at stake
نامعلوم موضوع بحث
It dawned on me.
بعدش من
[آن موضوع را]
فهمیدم.
object of worship
موضوع پرستش یاستایش
there
دراین موضوع انجا
contested area
منطقه موضوع اختلاف
deviate from the main subject
از موضوع خارج شدن
bets
موضوع شرط بندی
bet
موضوع شرط بندی
question in dispute
موضوع متنازع فیه
donnee
موضوع داستان یا درام
cause
موضوع منازع فیه
causes
موضوع منازع فیه
causing
موضوع منازع فیه
remind me ofit
ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
embroglio
گیر موضوع غامض
obiter dictum
خارج از موضوع دعوی
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
topicality
موضوع موردبحث روز
the matter is perplexed
موضوع درهم است
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .
ربطی به موضوع ندارد
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).
موضوع بحث وصحبت ما
subject
مبحث موضوع مطالعه
gambit
بذله موضوع بحث
gambits
بذله موضوع بحث
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
the tax in question
مالیات موضوع بحث
monographs
رساله درباره یک موضوع
monograph
رساله درباره یک موضوع
thematic apperception test
ازمون اندریافت موضوع
stick to the point
از موضوع خارج نشوید
vexata questio
موضوع متنازع فیه
subjected
مبحث موضوع مطالعه
that is not the question
موضوع این نیست
It deals with ...
موضوع در باره ... است.
dawn on
<idiom>
روشن شدن (موضوع)
lowdown
<idiom>
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
red herring
<idiom>
از موضوع اصلی دورکردن
name of the game
<idiom>
قسمت اصلی یک موضوع
subjects
مبحث موضوع مطالعه
that is a matter of habit
موضوع عادت است
wide of the subject
از موضوع پرت خارج ازموضوع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com