Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
high oblique
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
Other Matches
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
prussic acid
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
it follows necessarily that
ناچار این نتیجه گرفته میشود
arrowroot
نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
zero hour
<idiom>
لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
inland duty
حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
intakes
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intake
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
cudbear
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
skies
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
sky
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
orifice meter
روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
cola
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
colas
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
over freight
بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
transit duty
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
bushes
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
groundage
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
bush
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
salvages
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
phlorizin
ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
salvaging
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
centrifugal moisture equivalent
مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
smiley
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
galbanum
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
aviation weather
مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
many
اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
incidence wires
وایرهای موربی در صفحه پایههای بین بال درهواپیماهای دو باله
season cracking
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
tactics
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
high airburst
ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
cards
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
turboprop
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
y scale
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
rem
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
flutters
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
hydrofoil
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoils
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
hyperventilation
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
mosaic mountant
صفحه تهیه موزاییک تابلویی که عکسهای موزاییک هوایی به ان وصل میشود
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
deletion
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
offset point
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
patinated
جرم گرفته کبره گرفته
apparent recession
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
unit emplaning
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
litmus
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
effluvium
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
apparent
فاهری
self-styled
فاهری
seeming
فاهری
self styled
فاهری
outward
فاهری
skin deep
فاهری
superficially
فاهری
nominal
فاهری
surfaces
فاهری
surfaced
فاهری
outwards
فاهری
surface
فاهری
formfitting
فاهری
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
apparent motion
حرکت فاهری
apparent magnitude
قدر فاهری
apparent luminosity
درخشندگی فاهری
apparent horizon
افق فاهری
apparent error
خطای فاهری
apparent diameter
قطر فاهری
apparent density
تکاتف فاهری
externalizing
فاهری ساختن
external
فاهری پدیدار
bulk gravity
چگالی فاهری
externals
فاهری پدیدار
assentation
رضایت فاهری
artificial daylight
فلق فاهری
apparent wind
باد فاهری
superficial
سرسری فاهری
apparent velocity
سرعت فاهری
apparent resistivity
مقاومت فاهری
pepper corn rent
اجاره فاهری
apparent power
توان فاهری
externalizes
فاهری ساختن
externalized
فاهری ساختن
externality
احوال فاهری
false horizon
افق فاهری
false parallax
پارالاکس فاهری
indicated horsepower
توان فاهری
glitz
گیرایی فاهری
exteriorize
فاهری دانستن
engineering stress
تنش فاهری
externalising
فاهری ساختن
prime facie evidence
قرائن فاهری
externalize
فاهری ساختن
impedance
مقاومت فاهری
admittance
هدایت فاهری
externalises
فاهری ساختن
externalised
فاهری ساختن
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
observation
مشاهده
observantion
مشاهده
course line shot
مشاهده در خط
observations
مشاهده
seeing
مشاهده
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
of the surface
فاهری نمادادن رودادن
volt ampere hour meter
کنتور مصرف فاهری
impedance matrix
ماتریس مقاومت فاهری
masquerade
قیافه فاهری بخوددادن
simulative
دارای شباهت فاهری
on the surface
فاهری نمادادن رودادن
masqueraded
قیافه فاهری بخوددادن
masquerades
قیافه فاهری بخوددادن
masquerading
قیافه فاهری بخوددادن
coupling impedance
مقاومت فاهری پیوست
impedance ratio
نسبت مقاومت فاهری
inductive impedance
مقاومت فاهری القائی
capacitive resistance
مقاومت فاهری خازن
soil morphology
شکل فاهری خاک
terrain relief
شکل فاهری زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com