Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 122 (8 milliseconds)
English	Persian
goggles	عینک افتابی
sunglasses	عینک افتابی
Other Matches
heliography	مخابره باتلگراف افتابی ساختن عکس گراووری افتابی
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
sunny	افتابی
brighter	افتابی
brightest	افتابی
sunnier	افتابی
sunniest	افتابی
bright	افتابی
sunshade	چتر افتابی
duration of sunshine	ساعات افتابی
sundial	ساعت افتابی
unearths	افتابی کردن
unearthing	افتابی کردن
unearthed	افتابی کردن
unearth	افتابی کردن
sundials	ساعت افتابی
heliogram	پیام افتابی
heliograph	ایینه افتابی
solariums	ساعت افتابی
sun dial	ساعت افتابی
sun bath	حمام افتابی
subsolar	زیر افتابی
solar still	تقطیر کن افتابی
solar still	اب شیرین کن افتابی
solar battery	باطری افتابی
scareup	افتابی کردن
queen's weather	جای افتابی
shiny	افتابی درخشان
solarium	ساعت افتابی
sunshades	چتر افتابی
parasolette	چتر افتابی کوچک
diallist	سازنده ساعت افتابی
sunbonnet	کلاه افتابی زنانه
heliotype	عکس ژلاتینی افتابی
dialling	وقت بینی با ساعت افتابی
heliographic	مربوط به مخابره تلگراف افتابی
un arth	ا زخاک دراوردن افتابی کردن
parasols	چتر افتابی هواپیمای یک باله
parasol	چتر افتابی هواپیمای یک باله
specs	عینک
barnacles	عینک
lorgnette	عینک
spectacle	عینک
spectacles	عینک
glass eye	عینک
eyeglass	عینک
winker	عینک
interpupillary	عینک
goggles	عینک
glass	عینک
nosepiece	پل عینک
lorgnettes	عینک
glasses	عینک
opticians	عینک ساز
oculists	عینک ساز
goggle	عینک پرواز
goggled	عینک پرواز
smoked glasses	عینک دودی
goggling	عینک پرواز
snow goggles	عینک توفان
snow goggles	عینک افتابگیر
optician	عینک ساز
safety glass	عینک ایمنی
safety glasses	عینک ایمنی
oculist	عینک ساز
bespectacled	عینک زده
sun glasses	عینک آفتابی
earpieces	دستهی عینک
butt-strap	لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
half-glasses	عینک یک چشمی
dark glasses	عینک آفتابی
To wear glasses.	عینک زدن
spectacled	عینک دار
earpiece	دسته عینک
temple	دسته عینک
optometrist	عینک ساز
eye glass	عینک دستی
goggles	عینک ایمنی
pince nez	عینک دماغی
burning glass	عینک جوشکاری
monocles	عینک یک چشمی
lorgnettes	عینک پنسی
smoked	عینک دودی
goggles	عینک صحرائی
field glasses	عینک صحرایی
lorgnette	عینک پنسی
goggles	عینک محافظ
eyeglass	عینک فنری
eyeglass	عینک یک چشم
peeper	ایینه عینک
optometry	عینک فروشی
optometry	عینک سازی
monocle	عینک یک چشمی
optic	شیشه عینک
field glasses	عینک رزمی
rim	قاب عینک
rims	قاب عینک
gig lamps	عینک شاخدار
gig lamps	نمایش عینک
scissors-glasses	عینک قیچی شکل
bifocal	دو دید عینک دو کانونی
bifocals	دو دید عینک دو کانونی
prismatic spectacles	عینک نادرست نما
rose-coloured spectacles	عینک خوش بینی
to wear glasses	عینک گذاشتن یازدن
goggles	عینک حفاظ دار
wears	عینک یا کراوات زدن فرسودن
wear	عینک یا کراوات زدن فرسودن
opticians	عینک فروش دوربین ساز
optician	عینک فروش دوربین ساز
he wears glasses	عینک زده است یادارد
lorgnette	عینک مخصوص روی بینی
pebbles	شیشه عینک نوعی عقیق
pebble	شیشه عینک نوعی عقیق
lorgnettes	عینک مخصوص روی بینی
optometric	وابسته به میزان دید و عینک سازی
vectograph	عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
glass	عینک دار کردن شیشهای کردن
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com