Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 103 (6 milliseconds)
English	Persian
gig lamps	عینک شاخدار
Other Matches
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
cuspidated	شاخدار
cuspidate	شاخدار
cornuted	شاخدار
rousing	شاخدار
cusped	شاخدار
horned	شاخدار
staghorn	موت شاخدار
thumper	دروغ شاخدار
cowfish	یکجورماهی شاخدار
A transparent (blatant)lie.	دروغ شاخدار
fairy tale	دروغ شاخدار
guinea fowl	مرغ شاخدار
pintado	مرغ شاخدار
guinea hen	مرغ شاخدار
fairy tales	دروغ شاخدار
keet	جوجه مرغ شاخدار
horned design	طرح شاخدار [یا شاخ گوزن]
foot and mouth	یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
nosepiece	پل عینک
interpupillary	عینک
winker	عینک
eyeglass	عینک
glass eye	عینک
lorgnette	عینک
lorgnettes	عینک
glasses	عینک
spectacles	عینک
spectacle	عینک
barnacles	عینک
specs	عینک
goggles	عینک
glass	عینک
peeper	ایینه عینک
half-glasses	عینک یک چشمی
optometry	عینک فروشی
optometry	عینک سازی
optometrist	عینک ساز
sun glasses	عینک آفتابی
safety glass	عینک ایمنی
butt-strap	لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
dark glasses	عینک آفتابی
To wear glasses.	عینک زدن
bespectacled	عینک زده
earpiece	دسته عینک
temple	دسته عینک
spectacled	عینک دار
earpieces	دستهی عینک
snow goggles	عینک افتابگیر
snow goggles	عینک توفان
smoked glasses	عینک دودی
safety glasses	عینک ایمنی
oculists	عینک ساز
field glasses	عینک صحرایی
monocles	عینک یک چشمی
monocle	عینک یک چشمی
pince nez	عینک دماغی
sunglasses	عینک افتابی
rims	قاب عینک
rim	قاب عینک
optic	شیشه عینک
goggles	عینک محافظ
goggles	عینک افتابی
goggles	عینک صحرائی
goggles	عینک ایمنی
opticians	عینک ساز
optician	عینک ساز
goggling	عینک پرواز
goggled	عینک پرواز
goggle	عینک پرواز
field glasses	عینک رزمی
eyeglass	عینک یک چشم
eye glass	عینک دستی
gig lamps	نمایش عینک
oculist	عینک ساز
lorgnette	عینک پنسی
lorgnettes	عینک پنسی
burning glass	عینک جوشکاری
smoked	عینک دودی
eyeglass	عینک فنری
goggles	عینک حفاظ دار
rose-coloured spectacles	عینک خوش بینی
prismatic spectacles	عینک نادرست نما
bifocal	دو دید عینک دو کانونی
scissors-glasses	عینک قیچی شکل
bifocals	دو دید عینک دو کانونی
to wear glasses	عینک گذاشتن یازدن
rouser	دروغ شاخدار دروغ خیلی بزرگ
opticians	عینک فروش دوربین ساز
he wears glasses	عینک زده است یادارد
pebbles	شیشه عینک نوعی عقیق
lorgnette	عینک مخصوص روی بینی
lorgnettes	عینک مخصوص روی بینی
pebble	شیشه عینک نوعی عقیق
wears	عینک یا کراوات زدن فرسودن
wear	عینک یا کراوات زدن فرسودن
optician	عینک فروش دوربین ساز
optometric	وابسته به میزان دید و عینک سازی
vectograph	عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
glass	عینک دار کردن شیشهای کردن
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com