Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 90 (6 milliseconds)
English	Persian
goggles	عینک صحرائی
Other Matches
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
rats	موش صحرائی
field piece	توپ صحرائی
field mouse	موش صحرائی
field artillery	توپخانه صحرائی
dobbin	یابوی صحرائی یا فرسوده
fielo hospital	بیمارستان صحرائی یاموقتی بیمارستان سیار
nosepiece	پل عینک
lorgnettes	عینک
glass	عینک
interpupillary	عینک
winker	عینک
eyeglass	عینک
lorgnette	عینک
glass eye	عینک
goggles	عینک
specs	عینک
barnacles	عینک
spectacles	عینک
glasses	عینک
spectacle	عینک
optometry	عینک فروشی
peeper	ایینه عینک
safety glass	عینک ایمنی
optometry	عینک سازی
optometrist	عینک ساز
butt-strap	لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
gig lamps	عینک شاخدار
safety glasses	عینک ایمنی
temple	دسته عینک
earpiece	دسته عینک
To wear glasses.	عینک زدن
dark glasses	عینک آفتابی
half-glasses	عینک یک چشمی
earpieces	دستهی عینک
bespectacled	عینک زده
spectacled	عینک دار
snow goggles	عینک افتابگیر
snow goggles	عینک توفان
smoked glasses	عینک دودی
sun glasses	عینک آفتابی
gig lamps	نمایش عینک
eyeglass	عینک یک چشم
field glasses	عینک رزمی
field glasses	عینک صحرایی
rims	قاب عینک
monocles	عینک یک چشمی
monocle	عینک یک چشمی
pince nez	عینک دماغی
sunglasses	عینک افتابی
goggles	عینک افتابی
rim	قاب عینک
goggles	عینک محافظ
optic	شیشه عینک
smoked	عینک دودی
goggles	عینک ایمنی
opticians	عینک ساز
eyeglass	عینک فنری
oculist	عینک ساز
eye glass	عینک دستی
burning glass	عینک جوشکاری
goggling	عینک پرواز
oculists	عینک ساز
goggle	عینک پرواز
goggled	عینک پرواز
lorgnettes	عینک پنسی
optician	عینک ساز
lorgnette	عینک پنسی
prismatic spectacles	عینک نادرست نما
goggles	عینک حفاظ دار
rose-coloured spectacles	عینک خوش بینی
bifocals	دو دید عینک دو کانونی
scissors-glasses	عینک قیچی شکل
to wear glasses	عینک گذاشتن یازدن
bifocal	دو دید عینک دو کانونی
he wears glasses	عینک زده است یادارد
pebbles	شیشه عینک نوعی عقیق
pebble	شیشه عینک نوعی عقیق
lorgnettes	عینک مخصوص روی بینی
lorgnette	عینک مخصوص روی بینی
optician	عینک فروش دوربین ساز
wear	عینک یا کراوات زدن فرسودن
opticians	عینک فروش دوربین ساز
wears	عینک یا کراوات زدن فرسودن
optometric	وابسته به میزان دید و عینک سازی
vectograph	عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
glass	عینک دار کردن شیشهای کردن
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com