Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 154 (8 milliseconds)
English	Persian
eyeglass	عینک فنری
Other Matches
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
springy	فنری
automatous	فنری
whippy	فنری
elastic	فنری
latch needle	فنری
elastic pavement	روسازی فنری
recoil	فنری بودن
snaps	گیره فنری
snapping	گیره فنری
snap	گیره فنری
fahnestock clip	گیره فنری
farthingale	دامن فنری
flexible roller bearing	رولبرینگ فنری
hydrospring	فنری روغنی
spring	حالت فنری
spring	فنر فنری
bouncy	فنری پس جهنده
recoiling	فنری بودن
latches	شب بند فنری
latch	شب بند فنری
door latch	چفت فنری
lanternfolding	فانوس فنری
recoiled	فنری بودن
springs	فنر فنری
springs	حالت فنری
recoils	فنری بودن
scarificator	نشتر فنری
hardboard	تخته فنری
spring mattress	دشک فنری
spring suspension	تعلیق فنری
spring plate	صفحه فنری
spring power hammer	چکش فنری
spring pressure gage	فشارسنج فنری
washers	پولک فنری
elasticity	خاصیت فنری
spring washer	واشر فنری
spring coupling	کوپلینگ فنری
spring contact	کنتاکت فنری
snapped	گیره فنری
snap switch	کلید فنری
spring balance	تعادل فنری
washer	پولک فنری
spring balanced	ترازوی فنری
resilient	نشان دهنده فنری
dandy cart	چرخ فنری شیرفروشان
spring tester	دستگاه ازمایش فنری
tongues	زبانه فنری کوچک
springs	حالت فنری داشتن
elastic	فنری سبک روح
lock spring	قاب ساعت فنری
hydrospring	دستگاه فنری روغنی
spring loaded	دارای حالت فنری
avalement	حالت فنری زانو
springiness	خاصیت فنری ارتجاع
spring	حالت فنری داشتن
eyeglass	عینک
lorgnettes	عینک
interpupillary	عینک
winker	عینک
spectacle	عینک
glass eye	عینک
nosepiece	پل عینک
goggles	عینک
lorgnette	عینک
glass	عینک
spectacles	عینک
specs	عینک
barnacles	عینک
glasses	عینک
gates	قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate	قسمت فنری قلاب کوهنوردی
spring loaded	فنری کلید ناپایدار در مخابرات
optician	عینک ساز
goggling	عینک پرواز
bespectacled	عینک زده
earpieces	دستهی عینک
opticians	عینک ساز
goggles	عینک ایمنی
safety glasses	عینک ایمنی
smoked glasses	عینک دودی
snow goggles	عینک توفان
snow goggles	عینک افتابگیر
goggles	عینک صحرائی
spectacled	عینک دار
goggles	عینک محافظ
goggles	عینک افتابی
butt-strap	لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
half-glasses	عینک یک چشمی
oculist	عینک ساز
oculists	عینک ساز
goggled	عینک پرواز
dark glasses	عینک آفتابی
To wear glasses.	عینک زدن
goggle	عینک پرواز
earpiece	دسته عینک
temple	دسته عینک
sun glasses	عینک آفتابی
safety glass	عینک ایمنی
monocles	عینک یک چشمی
monocle	عینک یک چشمی
eyeglass	عینک یک چشم
pince nez	عینک دماغی
eye glass	عینک دستی
sunglasses	عینک افتابی
gig lamps	عینک شاخدار
gig lamps	نمایش عینک
burning glass	عینک جوشکاری
rims	قاب عینک
smoked	عینک دودی
rim	قاب عینک
field glasses	عینک رزمی
optic	شیشه عینک
peeper	ایینه عینک
optometry	عینک فروشی
optometry	عینک سازی
optometrist	عینک ساز
lorgnette	عینک پنسی
field glasses	عینک صحرایی
lorgnettes	عینک پنسی
lilts	خوش نوا جهش یا حرکت فنری
lilt	خوش نوا جهش یا حرکت فنری
rose-coloured spectacles	عینک خوش بینی
bifocals	دو دید عینک دو کانونی
goggles	عینک حفاظ دار
prismatic spectacles	عینک نادرست نما
bifocal	دو دید عینک دو کانونی
to wear glasses	عینک گذاشتن یازدن
scissors-glasses	عینک قیچی شکل
barrel chair	صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
lorgnette	عینک مخصوص روی بینی
pebbles	شیشه عینک نوعی عقیق
lorgnettes	عینک مخصوص روی بینی
he wears glasses	عینک زده است یادارد
opticians	عینک فروش دوربین ساز
optician	عینک فروش دوربین ساز
wear	عینک یا کراوات زدن فرسودن
wears	عینک یا کراوات زدن فرسودن
pebble	شیشه عینک نوعی عقیق
optometric	وابسته به میزان دید و عینک سازی
catapulting	هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults	هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult	هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted	هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
vectograph	عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
impacts	چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact	چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
hoopskirt	دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
glass	عینک دار کردن شیشهای کردن
modulus of elasticity	ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com