Dictiornary-Farsi | عین مصلحت در راستی ودرستی است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 84 (5 milliseconds)

English	Persian
honesty is the best policy	عین مصلحت در راستی ودرستی است


Other Matches

honesty is the best policy	راستی ودرستی بهترین رویه
politic	مصلحت دان مصلحت امیز مقتضی
interests	مصلحت
expedients	مصلحت
interest	مصلحت
advisability	مصلحت
advice	مصلحت
expediency	مصلحت
expedient	مصلحت
expediential	مصلحت امیز
impolicy	خلاف مصلحت
politicly	ازروی مصلحت
inadvisability	خلاف مصلحت
pragmatist	مصلحت گرای
rede	وقوع مصلحت
vital interest	مصلحت حیاتی
As deemed advisable . As expedient .	هرطور که مصلحت با شد
To regard as advisable . To deem prudent .	مصلحت دیدن
advised	مصلحت امیز
expedients	مصلحت امیز
expedient	مصلحت امیز
impolitic	مخالف مصلحت
interests	سود مصلحت
pragmatism	مصلحت گرایی
policies	مصلحت اندیشی
interest	سود مصلحت
policy	مصلحت اندیشی
i say	راستی !
the trusty is that i forgot it	راستی
in reality	راستی
in sad earnest	راستی
straightness	راستی
is that so?	راستی
your truly	راستی
sooth	راستی
uprightness	راستی
plumbness	راستی
verticality	راستی
troth	راستی
truths	راستی
probity	راستی
fidelity	راستی
indeed	راستی
rightness	راستی
really	راستی
verities	راستی
rectitude	راستی
verity	راستی
oh, by the way	ها راستی
by the bye	راستی
truth	راستی
white lie <idiom>	دروغ مصلحت آمیز
A white lie .	دروغ مصلحت آمیز
expediently	از روی مصلحت یا اقتضا
it is inadvisable to say that	گفتن ان مصلحت نیست
white lie	دروغ مصلحت آمیز
politic	مصلحت امیز کاردانی
veracity	راستی صحت
rightists	جناح راستی
rightist	جناح راستی
integrity	راستی تمامیت
damchi	راستی و درستی
right-winger	جناح راستی
right winger	جناح راستی
indeed	اره راستی
rightism	جناح راستی
rectitude	راستی درستی
right-wingers	جناح راستی
inexpediently	از روی فلاف مصلحت بطور غیرمقتضی
impoliticly	از روی خلاف مصلحت بطور غیرمقتضی
in the interests of truth	برای خاطر راستی
By the way . Incidentally.	راستی ( تا فراموش نکردم )
uprightaess	درستی راستی عدالت
Do you think it advisable to wait here	آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
It is indeed a pity	راستی که خیلی حیف است
thereis not a p of truth init	ذرهای راستی دران نیست
he was very kind indeed	راستی چه اندازه مهربان بود
to mince matters	از گفتن راستی فرو گذار کردن
mc carthyism	سیاست دست راستی افراطی و مخالفت بالیبرالیزم
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.	برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
i advised him to go there	به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
pragmatism	مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست