English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English Persian
pindari غارتگر سواره درهندوستان درسدههای 71و 81
Other Matches
pariah از طبقه پست درهندوستان
pariahs از طبقه پست درهندوستان
minnesinger شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
marauders غارتگر
freebooter غارتگر
free booter غارتگر
plunderous غارتگر
pillager غارتگر
lotter غارتگر
depredator غارتگر
marauder غارتگر
robbers غارتگر
spoliator غارتگر
spoiler غارتگر
sea rover غارتگر
sacker غارتگر
ravening غارتگر
spoilsman غارتگر
plunderer غارتگر
robber غارتگر
predators غارتگر یغماگر
robbers غارتگر چپاولگر
marauding غارتگر زورگیر
predatorial غارتگر یغماگر
marooner دریا زن غارتگر
predator غارتگر یغماگر
predatory درنده غارتگر
robber غارتگر چپاولگر
harrier نوعی باز یا قوش غارتگر
roadways سواره رو
roadway سواره رو
mounted سواره
ride گردش سواره
foot infantry غیر سواره
dragoon سواره نظام
horseback archery تیراندازی سواره
yeomanry سواره نظام
horseman سواره نظام
mounted messenger پیک سواره
horse سواره نظام
rides گردش سواره
dragoons سواره نظام
overrode سواره گذشتن از
overridden سواره گذشتن از
dismounted غیر سواره
to ride one down سواره بکسی
dismounted به طورغیر سواره
overrides سواره گذشتن از
override سواره گذشتن از
cavalry سواره نظام
phylarch فرمانده سواره نظام
jousts نیزه بازی سواره
dragonnades بوسیله سواره نظام
jousting نیزه بازی سواره
cavalcade سواری گردش سواره
jousted نیزه بازی سواره
ironside نام سواره نظام
joust نیزه بازی سواره
he rolled them by سواره از پهلوی انها رد شد
cavalcades سواری گردش سواره
yeomanry سواره نظام سرباز داوطلب
dragoon سواره نظام راهدایت کردن
cornetcy پرچم داری سواره نظام
equites سواره نظام صاحب امتیاز
dragoons سواره نظام راهدایت کردن
buck دولادولا رفتن سواره نظام
bucks دولادولا رفتن سواره نظام
rangers تفنگ دار سواره هنگ سوار
chevalier سرباز سواره نظام و مسلح سوار
ranger تفنگ دار سواره هنگ سوار
hussar سرباز سواره نظام سبک اسلحه
stag hunting شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
mounted به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
petronel یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
sabretache خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
horse guards گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com