English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (6 milliseconds)
English Persian
mammary glands غدههای شیری
Other Matches
generative glands غدههای تناسلی
parathyroid glands غدههای پاراتیروئید
lymphdenomia غدههای لمفاتیکی
lachrymal glands غدههای اشک زا
sex glands غدههای جنسی
ductless glands غدههای بی مجرا
ductless glands غدههای درون ریز
mastitis اماس غدههای پستان
adrenal glands غدههای فوق کلیوی
lymphadenitis ورم غدههای خلطی
submaxillary glands غدههای زیر ارواره
nodulated دارای گره ها یا غدههای ریز
lymphogranuloma ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
nodulation تشکیل گره هایا غدههای ریز
lactary شیری
lactiform شیری
lactea شیری
lacteal شیری
agalactia کم شیری
lactescent شیری
actic شیری
actescent شیری
acteous شیری
leonine شیری
milky شیری
lacteous شیری
milky color شیری رنگ
How did you make out? Did you succeed or fail? شیری یا روباه ؟
opalline شیری رنگ
opalescence شیری رنگی
opal globe حباب شیری
milky electrolyte الکترولیت شیری
milkiness خاصیت شیری
milkiness حالت شیری
milk white شیری رنگ
yellowish-white رنگ شیری
galaxies راه شیری
milk teeth دندان شیری
milk tooth دندان شیری
galaxies جاده شیری
galaxy جاده شیری
galaxy راه شیری
opalescent شیری رنگ
Milky Way راه شیری
temporary teeth دندانهای شیری
deciduous teeth دندانهای شیری
jacob's ladder جاده شیری
milky شیری رنگ شیردار
white meat فرآوردهی شیری پنیر
d. products لبنیات فراوردههای شیری
udder غده پستانی یا شیری
udders غده پستانی یا شیری
galactites پشم شیری رنگ
milky way galaxy کهکشان راه شیری
Milk that has turned sour. شیری که ترش شده است.
Milky Way اسمان دره جاده شیری
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
trug فرف شیری چوبی تفت
opal عین الهر شیشه شیری رنگ
opals عین الهر شیشه شیری رنگ
evaporated milk شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است
scalded cream سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
modified milk شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
nebula تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
milk of magnesia مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
cirro status ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
lion rug فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com