English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
munchies [Colloquial] غذای برای ریز ریز خوردن [مانند تخمه یا پسته]
Other Matches
underfeed غذای غیر کافی خوردن یا دادن
The food was not fit to eat. غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
grog دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
to swear tre sonagainstany one سوگند برای خیانت بکسی خوردن
to sorrow for any one برای کسی غصه خوردن یا غمگین شدن
chopsticks میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
sealsking نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
to play a good knife and fork ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
tumble غلت خوردن معلق خوردن
trip لغزش خوردن سکندری خوردن
trips لغزش خوردن سکندری خوردن
tripped لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbled غلت خوردن معلق خوردن
tumbles غلت خوردن معلق خوردن
seafood غذای دریایی
shore dinner غذای دریایی
potluck غذای مختصر
when in season غذای فصل
spirilual nutriment غذای روحانی
sweetmeat غذای شیرین
luncheon غذای مفصل
chicken feed غذای جوجه
birdseed غذای پرندگان
dish of the day غذای روز
entree غذای اصلی
plant food غذای گیاهی
restorative food غذای مقوی
stinkpot غذای بدبو
antipasto غذای اشتهااور
plant food غذای گیاه
sop غذای مایع
dinette غذای گرم
sops غذای مایع
meats غذای اصلی
junk foods غذای ناسالم
junk food غذای ناسالم
meat غذای اصلی
health food غذای سالم
health foods غذای سالم
luncheons غذای مفصل
cornmeal غذای ذرت
stenophagous غذای محدود خوار
boarded غذای روی میز
fondu نوعی غذای سویسی
board غذای روی میز
debilitant غذای ضعیف کننده
set menu صورت غذای هر روزه
Good wholesome food . غذای سالم وکامل
Oily skin (food). پوست ( غذای ) چرب
chopsuey نوعی غذای چینی
chow mein نوعی غذای چینی
gastronomist متخصص غذای لذیذ
Frozen meat ( food ) . گوشت ( غذای ) یخ زده
a special menu صورت غذای مخصوص
to toy with one's food با غذای خود بازی کردن
That was a very good meal. غذای خیلی خوبی بود.
slosh غذای چسبناک مشروب لزج
progressive cookery پخت تدریجی غذای یکان
sloshes غذای چسبناک مشروب لزج
sloshing غذای چسبناک مشروب لزج
baked meat شیرینی اردی غذای پخته
bakemeat شیرینی اردی غذای پخته
food container فرف غذای قابل حمل
speciality of the house غذای مخصوص طبخ منزل
Rice is a wholesome food . برنج غذای کاملی است
agape غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا [دین]
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
mawkish حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
succotash غذای مرکب از لوبیا ومغزذرت پخته
ravioli نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
casserole نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
casseroles نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
entremets غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
I revisited her recipe. من دستور کار [غذای] او [زن] را دوباره بکار بردم.
He warned he would go on a termless hunger strike. او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
broth غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
slopping غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
to drink wine می خوردن شراب خوردن
puffing دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puffs دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puff دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
hunger strike اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strikes اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
lap vt خوردن به
to get outside of خوردن
to makea meal of خوردن
butts خوردن
butted خوردن
butt خوردن
manducate و خوردن
look back سر خوردن
to drink water اب خوردن
to eat into خوردن
slid سر خوردن
buckles تا خوردن
buckled تا خوردن
buckle تا خوردن
to break ones fast خوردن
knock against خوردن به
to fall aboard خوردن
glide سر خوردن
glided سر خوردن
glides سر خوردن
feeds خوردن
feed خوردن
hits خوردن
hitting خوردن
polish off خوردن
baet خوردن
eat خوردن
cares غم خوردن
cared غم خوردن
care غم خوردن
eats خوردن
corrode خوردن
to run a خوردن
To be crossed out ( eliminated , omitted ) . خط خوردن
corroding خوردن
corrodes خوردن
hit خوردن
abutted خوردن
abuts خوردن
abut خوردن
to go with خوردن به
occlude خوردن
to overfeed oneself پر خوردن
to overload stomach پر خوردن
gluttonize پر خوردن
gormandize پر خوردن
corroded خوردن
eroding خوردن
budge جم خوردن
trundled غل خوردن
gliding سر خوردن
trundle غل خوردن
hurtling خوردن
hurtles خوردن
hurtled خوردن
hurtle خوردن
grubbed خوردن
stir جم خوردن
stirred جم خوردن
stirrings جم خوردن
budges جم خوردن
stirs جم خوردن
budged جم خوردن
erode خوردن
eroded خوردن
trundles غل خوردن
trundling غل خوردن
gluts پر خوردن
eating خوردن
glut پر خوردن
grub خوردن
budging جم خوردن
to swear by all that is sacred خوردن
grubs خوردن
sampled خوردن
erodes خوردن
sample خوردن
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
open سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
redundancy بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratching حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammar امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opened سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com