Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
partial	غرض الود جزیی
Other Matches
tinctures	اثر جزیی رنگ جزیی
tincture	اثر جزیی رنگ جزیی
triaxial	سه جزیی
Apart of the whole.	جزیی از کل
partial	جزیی
triploid	سه جزیی
tripling	سه جزیی
triples	سه جزیی
tripled	سه جزیی
triple	سه جزیی
triplex	سه جزیی
trivial	جزیی
vain	جزیی
trimerous	سه جزیی
trifler	جزیی
tripartite	سه جزیی
smallest	جزیی
smaller	جزیی
two bit	جزیی
triplet	سه جزیی
meanest	جزیی
minor	جزیی
meaner	جزیی
two-bit	جزیی
trifid	سه جزیی
small	جزیی
mean	جزیی
duplicity theory	نظریه دو جزیی
practical entropy	انتروپی جزیی
single component gases	گازهای تک جزیی
liquation	گداز جزیی
tinct	اثریارنگ جزیی
tinge	رنگ جزیی
tetrastichous	چهار جزیی
one component system	سیستم یک جزیی
partial charge	بار جزیی
tinctures	طعم جزیی
tincture	طعم جزیی
partial ionization	یونش جزیی
partial loss	خسارت جزیی
tinges	رنگ جزیی
part plan	نقشه جزیی
partial mobilization	بسیج جزیی
partial pressure	فشار جزیی
trifles	چیز جزیی
trifle	چیز جزیی
component drawing	رسم جزیی
partial view	نمای جزیی
partial volume	حجم جزیی
tetramerous	چهار جزیی
meaner	جزیی ناچیز
meanest	جزیی ناچیز
mean	جزیی ناچیز
whisk	حرکت سریع و جزیی
whisked	حرکت سریع و جزیی
whisking	حرکت سریع و جزیی
whisks	حرکت سریع و جزیی
partial molar volume	حجم جزیی مولی
partial differential equation	معادله دیفرانسیل جزیی
partial molar properties	خواص جزیی مولی
work unit	یک قسمت جزیی از کار
avocation	کار جزیی مشغولیت
law of partial pressure	قانون فشارهای جزیی
partial derivative	مشتق جزیی [ریاضی]
multicomponent system	سیستم چند جزیی
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
partial ionioc character	خصلت جزیی یونی
minor sort	مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
This is only a slight difference.	این فقط یک اختلاف جزیی است
micrometer scale	طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
thickest	گل الود
spunous	کف الود
dropsical	پف الود
spumy	کف الود
shod	گل الود
fogbound	مه الود
mire	گل الود
thicker	گل الود
thick	گل الود
sudsy	کف الود
caliginous	مه الود
brumous	مه الود
spluttery	تف الود
feculent	گل الود
lathery	کف الود
turbid	مه الود
turbid	گل الود
bedraggled	گل الود
foggy	مه الود
foggiest	مه الود
foamiest	کف الود
muddying	گل الود
foamy	کف الود
scummy	کف الود
plashy	گل الود
muddy	گل الود
muddiest	گل الود
muddied	گل الود
foamier	کف الود
muddier	گل الود
muddies	گل الود
foggier	مه الود
gear cluster	مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
tenantable repair	تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
ensanguined	خون الود
fogginess	مه الود بودن
tinged with cnvy	رشک الود
vapory	بخار الود
like mad	خشم الود
smeared with dirt	خاک الود
slumbrous	خواب الود
nemire	گل الود کردن
slumberous	خواب الود
muddily	بطور گل الود
slumb	خواب الود
wrathful	قهر الود
loblolly	چاله گل الود
somnifacient	خواب الود
slumbery	خواب الود
muddilly	بطور گل الود
soporific	خواب الود
doziest	خواب الود
passionate	هوس الود
sleepier	خواب الود
sleepiest	خواب الود
muddy	خیس و گل الود
sleepy	خواب الود
venomous	زهر الود
muddied	خیس و گل الود
muddier	خیس و گل الود
somnolent	خواب الود
fogs	مه الود بودن
fog	مه الود بودن
mud	گل الود کردن
puddles	گل الود کردن
puddle	گل الود کردن
dozy	خواب الود
drowsier	خواب الود
muddiest	خیس و گل الود
dozier	خواب الود
sponge cake	کیک پف الود
fiercer	خشم الود
fierce	خشم الود
sponge cakes	کیک پف الود
bemire	گل الود کردن
based on private motives	غرض الود
muddies	خیس و گل الود
drowsy	خواب الود
drowsiest	خواب الود
muddying	خیس و گل الود
fiercest	خشم الود
steamiest	دارای بخار مه الود
bloody	خون الود قرمز
heavier	غلیظ خواب الود
heavies	غلیظ خواب الود
heavy	غلیظ خواب الود
poppied	خواب الود یا ارام
blurred	منظره مه الود لک کردن
bloodiest	خون الود قرمز
sleepyheads	ادم خواب الود
steamy	دارای بخار مه الود
blurs	منظره مه الود لک کردن
steamier	دارای بخار مه الود
balderdash	یاوه نوشابه کف الود
blur	منظره مه الود لک کردن
bloodier	خون الود قرمز
sleepyhead	ادم خواب الود
interested	مجذوب غرض الود
foggily	بطورمه الود یامبهم
i feel sleepy	خواب الود هستم
pussy	ریم الود گربه
sleepily	بطور خواب الود
haematidrosis	عرق خون الود
dustily	بطور خاک الود
pussies	ریم الود گربه
heaviest	غلیظ خواب الود
poison pen	نوشته غرض الود
interesde motive	انگیزه غرض الود
drowzy head	ادم خواب الود
blurring	منظره مه الود لک کردن
cloud forest	جنگل بلند مه الود
drowse	خواب الود کردن
drowsed	خواب الود کردن
drowses	خواب الود کردن
drowsing	خواب الود کردن
drowze	خواب الود بودن
sludge	جای کثیف ولجن الود
swash	زمین لیز وگل الود
oozy	لجن الود تراوش کننده
blear eyed	دارای چشم تار یااشک الود
drowze	چرت زدن خواب الود کردن
cupboard love	عشق بخود بسته یاغرض الود
bleary	دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
maunder	بطور خواب الود وسرگردان حرکت کردن
squelched	صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelch	صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelching	صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelches	صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
doughface	دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
sand man	لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com