Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
hysteria
غش یابیهوشی وحمله در زنان هیجان زیاد
Other Matches
tempest in a teapot
<idiom>
درباره چیزی که زیاد مهم نیست به هیجان زده شدن
incursion
تاراج وحمله
incursions
تاراج وحمله
counteroffensive
تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
emotions
هیجان
snit
هیجان
burning
در هیجان
burning
هیجان
heatedly
با هیجان
frisson
هیجان
hysterics
هیجان
lather
هیجان
ebullient
پر هیجان
emotion
هیجان
stour
هیجان
dither
هیجان
dithered
هیجان
dithers
هیجان
tornado
هیجان
tornadoes
هیجان
tornados
هیجان
ignition
هیجان
twitteration
هیجان
titillation
هیجان
excitation
هیجان
excitedness
هیجان
kippage
هیجان
excitment
هیجان
frissons
هیجان
tempests
هیجان
waves
هیجان
waving
هیجان
tempest
هیجان
thrills
هیجان
fevers
هیجان
fret
هیجان
incensement
هیجان
frenzy
هیجان
waved
هیجان
fever
هیجان
frets
هیجان
thrill
هیجان
wave
هیجان
feminine
زنان
fair sex
زنان
applaudingly
کف زنان
womenfolk
زنان
womankind
زنان
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
chafes
به هیجان اوردن
chafing
به هیجان اوردن
jumpy
هیجان اور
effervescency
هیجان خروش
to string up
به هیجان اوردن
to flare up
به هیجان امدن
high-pitched
هیجان زده
gung-ho
پر شور و هیجان
inflame
به هیجان اوردن
inflames
به هیجان اوردن
inflaming
به هیجان اوردن
chafe
به هیجان اوردن
orgasm
شور و هیجان
rapturous
هیجان انگیز
orgasms
شور و هیجان
tickled pink
هیجان زده
unco
هیجان مرموز
cliffhanger
<idiom>
هیجان انگیز
twittered
هیجان وارتعاش
labile affect
هیجان نااستوار
excitedly
از روی هیجان
affectivity
هیجان پذیری
boil
التهاب هیجان
boiled
التهاب هیجان
aglow
در حالت هیجان
agitation
هیجان تلاطم
twitters
هیجان وارتعاش
hyperthymia
هیجان زدگی
appropriate affect
هیجان همخوان
inexcitable
هیجان ناپذیر
twitter
هیجان وارتعاش
incensive
هیجان امیز
twittering
هیجان وارتعاش
boils
التهاب هیجان
impassion
به هیجان اوردن
rip roaring
هیجان انگیر
petticoats rule
تسلط زنان
gyringly
چرخ زنان
gynecology
پزشکی زنان
gynocracy
حکومت زنان
plumes
پر کلاه زنان تل
plume
پر کلاه زنان تل
womanly
در خور زنان
menses
قاعدگی زنان
womenfolk
جماعت زنان
evadingly
طفره زنان
gynecocracy
حکومت زنان
women's dres
جامه زنان
women's army corps
ارتش زنان
feminity
طبقه زنان
hirsutism
نابجارویی مو در زنان
pantingly
نفس زنان
womanish
مربوط به زن یا زنان
womankind
گروه زنان
vauntingly
لاف زنان
menstruation
قاعدگی در زنان
when will women have the vote?
زنان کی حق رای
wifely
درخور زنان
reelingly
چرخ زنان
gaspingly
نفس زنان
boxers
مشت زنان
greensickness
کم خونی زنان
gynaecocracy
حکومت زنان
demimonde
زنان هرزه
mutch
زنان وکودکان
the female sex
زنان ودختران
boastingly
لاف زنان
feminicide
قتل زنان
flutteringly
پروبال زنان
periods
قاعده زنان
catamenia
قاعدگی زنان
period
قاعده زنان
asymetrical bars
پارالل زنان
uneven parallel bars
پارالل زنان
beauties
زنان زیبا
beauty
زنان زیبا
emote
هیجان بخرج دادن
buring question
مسئله هیجان اور
heatedly
از روی هیجان یا حرارت
emote
هیجان نشان دادن
turn (someone) on
<idiom>
به هیجان آوردن شخصی
fizzing
سرزندگی هیجان داشتن
fizzed
سرزندگی هیجان داشتن
fizzes
سرزندگی هیجان داشتن
fizz
سرزندگی هیجان داشتن
feminism
برابری طلبی زنان
phlegmasia alba dolens
ورم سفیدران زنان
lothario
گمراه کننده زنان
female participation rate
نرخ مشارکت زنان
premenstrual
قبل از قاعدگی زنان
gynecologist
متخصص بیماریهای زنان
fluor
قاعدگی زنان سیال
feminists
طرفدار حقوق زنان
feminist
طرفدار حقوق زنان
menstruation
قاعدگی زنان طمث
to catch napping
چرت زنان گرفتن
sapphism
همجنس خواهی زنان
heats
تحریک جنسی زنان
catamenia
عادت ماهیانه زنان
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
women labor force
نیروی کار زنان
music stool
کرسی پیانو زنان
women's army corps
قسمت زنان ارتش
chlorosis
سبزرنگی زنان کم خون
ladykiller
مرد محبوب زنان
ladykillers
مرد محبوب زنان
demimonde
جهان زنان هرجایی
heat
تحریک جنسی زنان
electrified
الکتریکی کردن به هیجان اوردن
electrifies
الکتریکی کردن به هیجان اوردن
overworking
خسته کردن به هیجان اوردن
overworks
خسته کردن به هیجان اوردن
wind up
<idiom>
خیلی هیجان زده شدن
mania
عشق هیجان بی دلیل وزیاد
manias
عشق هیجان بی دلیل وزیاد
commove
مضطرب ساختن به هیجان اوردن
go ape
<idiom>
از هیجان رفتار دیوانهوار داشتن
stirring
بهم زننده هیجان اور
fury
هیجان شدید وتند خشم
electrifying
الکتریکی کردن به هیجان اوردن
electrify
الکتریکی کردن به هیجان اوردن
overwork
خسته کردن به هیجان اوردن
home run
بازی پر هیجان با امتیازتماس با زمین
thriller
هیجان انگیز مرتعش کننده
overworked
خسته کردن به هیجان اوردن
thrillers
هیجان انگیز مرتعش کننده
hysteric
دارای هیجان شدید یاهیستری
abuzz
<adj.>
پر از سرو صدا، فعالیت و هیجان
irritament
تحریک کننده هیجان اور
steatopygia
بزرگی وفربهی کفل زنان
a comparison of men's salaries with those of women
مقایسه حقوق مردان با زنان
leucorrhoea
سوزنک مزمن غیرمسری زنان
suffragettes
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
suffragette
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
gynaecophysiology
علم ووفایف جهازتناسلی زنان
plead for the widow
در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
diva
سردسته زنان خواننده اپرا
evadingly
گریز زنان بابهانه یاحیله
housecoats
لباسی که زنان درخانه می پوشند
housecoat
لباسی که زنان درخانه می پوشند
to feverishly look forward to something
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
I was on tiptoe with excitement.
از هیجان روی پا بند نمی شدم
It is so exciting!
این بسیار هیجان انگیز است!
to tie into something
[ American E]
با هیجان و پر انرژی کاری را شروع کردن
furore
هیجان واضطراب مسری اضطراب عمومی
flag waver
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
to look forward to something excitedly
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com