Dictiornary-Farsi | غلطک رنگ کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
paint roller	غلطک رنگ کاری


Other Matches

drummed	غلطک
camslide	غلطک
cylinders	غلطک
pully	غلطک
rollers	غلطک
roller	غلطک
drum	غلطک
cylinder	غلطک
center disc roll	غلطک دیسکی
adjustment of rools	تنظیم غلطک
roadwheel	غلطک شنی
grooved roll	غلطک شیاردار
guide roller	غلطک راهنما
tamping roller	غلطک لرزاننده
hydraulic roller	غلطک ئیدرولیکی
idle roll	غلطک کور
pilger roll	غلطک زائر
bottom roll	غلطک ماتریسی
rolling	غلطک زنی
hand roller	غلطک دستی
roller conveyor	غلطک حمال
roller conveyor	غلطک بالابر
drag roll	غلطک کششی
drum controller	غلطک فرمان
vibrating roller	غلطک ارتعاشی
vibrating roller	غلطک لرزان
dummy roll	غلطک کور
straightening roll	غلطک مستقیم کنی
carrier	حامل غلطک حمال
elliptical roller	غلطک بیضی شکل
tandem roller	غلطک وزنی پشت سر هم
carriers	حامل غلطک حمال
backing pawl	غلطک پشت بند
tampering	غلطک پاچه بزی
back up roll	غلطک پشت بند
roller	ماشین غلطک زنی
rollers	ماشین غلطک زنی
sheep foot roller	غلطک پاچه بزی
roadwheel arm	بازوی غلطک شنی
backing roll	غلطک پشت بند
roller bearing	یاطاقان غلطک دار
becking mill	غلطک برای افزایش طول
flail tank	تانک غلطک دار ضد مین
drum miller	دستگاه فرز غلطک گردان
road roller	غلطک ویژه جاده صاف کنی
dinner wagon	میزیکه روی غلطک میگرددودرسفره خانه بکارمیبرند
paint roller mill	غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
roll on roll off	روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
rolled asphalt	بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
mine sweeper	کشتی مین روب غلطک مین جمع کن
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
friction feed	تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
impotence	کاری
curry powders	کاری
curry powder	کاری
under employment	کم کاری
inaction	بی کاری
malfunction	کژ کاری
electroplating	اب کاری
parget	گچ کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunctions	کژ کاری
plastering	گچ کاری
slobbery	تف کاری
plasterwork	گچ کاری
curries	کاری
curry	کاری
intent on doing anything	کاری
hypofunction	کم کاری
effective	کاری
currie	کاری
flower piece	گل کاری
impotency	کاری
active	کاری
feckful	کاری
frustrates	بدل کاری
compulsiveness	مکرر کاری
dry farm	دیم کاری
workbench	محیط کاری
frustrate	بدل کاری
chromium plating	اب کرم کاری
factorage	حق العمل کاری
plating	روکش کاری
conservativeness	محافظه کاری
frustrating	بدل کاری
drilling work	مته کاری
afforestation	جنگل کاری
roughening by picking	تیشه کاری
scabbing	تیشه کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
workbenches	محیط کاری
fairing	صیقل کاری
cementation	سیمان کاری
workstations	ایستگاه کاری
calk	بتونه کاری
fiendishness	تبه کاری
workstation	ایستگاه کاری
punching	منگنه کاری
canniness	ملاحظه کاری
cartwhip	شلاق کاری
probationership	ازمایش کاری
cementation	سمنت کاری
cautiousness	احتیاط کاری
purview of an occupation	حدود کاری
relievo	برجسته کاری
repetition of an act	تکرار کاری
reservedness	احتیاط کاری
fal lal	ریزه کاری
reshaping	روانه کاری
rice field	برنج کاری
pomiculture	میوه کاری
hammering	چکش کاری
contouring operation	فرم کاری
d. touch	نازک کاری
surgical operation	دست کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
cutting off	برش کاری
metallurgy	فلز کاری
stonemasonry	سنگ کاری
steelwork	فولاد کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
insulation	عایق کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
tinwork	قلع کاری
the needful	اصل کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
tessellation	موزاییک کاری
discreetness	احتیاط کاری
stannary	قلع کاری
stalactite work	مقرنس کاری
pique	منبت کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
metalwork	فلز کاری
extrude	چکش کاری
extruded	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
caulking	بتونه کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
energetic	جدی کاری
crypianalysis	پنهان کاری
sinfulness	خطا کاری
illumination	تذهیب کاری
illuminations	تذهیب کاری
counterattack	بدل کاری
cotton plantation	پنبه کاری
latticework	شبکه کاری
discreetnss	احتیاط کاری
forming	فرم کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
masonery	سنگ کاری
brickwork	سفت کاری
marquetery	خاتم کاری
hunkerism	محافظه کاری
marquetery	منبت کاری
marbling	مرمر کاری
maleficence	تبه کاری
meshwork	شبکه کاری
hours of business	ساعتهای کاری
molding operation	قالب کاری
molding operation	فرم کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
misprision	خلاف کاری
hole punching	منگنه کاری
glazing	شیشه کاری
malefaction	تبه کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
insagacity	ندانم کاری
lay off	فصل کم کاری
latticing	شبکه کاری
lattice work	شبکه کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
extravagantly	با افراط کاری
squalor	کثافت کاری
plumbing	سرب کاری
lead work	سرب کاری
lighterage	دوبه کاری
hypothyroidism	کم کاری تیروئید
i will see sbout it	یک کاری می کنم
decorations	زینت کاری
decoration	زینت کاری
mining	معدن کاری
ingraving	کنده کاری