Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
English
Persian
rollover
غلطیدن روی یا غلطیدن به پهلو
Other Matches
rolls
غلطیدن
rolled
غلطیدن
roll
غلطیدن
rolled
غلطیدن ناو
roll
غلطیدن ناو
rolls
غلطیدن ناو
backspin
چرخش و غلطیدن گوی بعقب
western roll
غلطیدن افقی از روی میله
hug the rail
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
To toss and turn. To roll over.
از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
line abreast
کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
collateral
پهلو به پهلو متوازی
side by side columns
ستونهای پهلو به پهلو
galncing collision
برخورد پهلو به پهلو
hexagons
شش پهلو
sides
پهلو
hexagon
شش پهلو
sideways
از پهلو
laterally
از پهلو
along side
در پهلو
three sided
سه پهلو
sidewards
از پهلو
sideward
از پهلو
sideling
از پهلو
side view
از پهلو
side by side
پهلو به پهلو
side arm
از پهلو
ship side
پهلو
sexangle
شش پهلو
one sided
یک پهلو
nip and tuck
پهلو به پهلو
decagon
ده پهلو
yoko
پهلو
abreast
پهلو به پهلو
broadsides
به پهلو
flank
پهلو
two-edged
دو پهلو
triangles
سه پهلو سه بر
triangle
سه پهلو سه بر
flanking
پهلو
broadside
به پهلو
side
پهلو
by
از پهلو
sidling
از پهلو
flanked
پهلو
two edged
دو پهلو
hand
پهلو
handing
پهلو
one-sided
یک پهلو
pentangular
پنج پهلو
peripeneumony
سینه پهلو
octangular
هشت پهلو
multivocal
چند پهلو
polygon
بسیار پهلو
transfers
پهلو- رفت
lateral flexion
خم شدن به پهلو
it has sides
سه پهلو دارد
goosewing
دو پهلو بادبان
pitch diameter
قطر پهلو
polygonal
بسیار پهلو
pulmonitis
سینه پهلو
list
یک پهلو شدن
slides
حرکت از پهلو
yoko geri
ضربه به پهلو
slab sided
پهن پهلو
sideway
فرعی از پهلو
broadside
ناو به پهلو
sidestroke
شنای پهلو
broadsides
ناو به پهلو
side blown converter
مبدل پهلو دم
slide
حرکت از پهلو
septilateral
هفت پهلو
scalene
نابرابر پهلو
quinquelat eral
پنج پهلو
quindec agon
پانزده پهلو
many sided
چند پهلو
double talk
جمله دو پهلو
skid
به پهلو سریدن
skidded
به پهلو سریدن
skidding
به پهلو سریدن
skids
به پهلو سریدن
pneumonia
سینه پهلو
double entendre
حرف دو پهلو
double entendres
حرف دو پهلو
double-entendres
حرف دو پهلو
octagons
هشت پهلو
octagon
هشت پهلو
polygons
بسیار پهلو
sideswipe
پهلو زدن به
equilateral
دو پهلو برابر
sides
پهلو کناره
many-sided
چند پهلو
transfer
پهلو- رفت
heptagonal
هفت پهلو
along side
پهلو به پهلوی
prevarication
حرف دو پهلو
multilateral
چند پهلو
sideswipes
پهلو زدن به
side
پهلو کناره
transferring
پهلو- رفت
pentagons
پنج پهلو
pentagon
پنج پهلو
To sleep on ones side.
روی پهلو خوابیدن
sidesteps
صعود پلهای از پهلو
sidestepping
صعود پلهای از پهلو
sidewinder
ضربت سنگین از پهلو
equiangular triangle
سه پهلو برابر
[ریاضی]
yoma tsuki
ضربه با دو دست به پهلو
sidestepped
صعود پلهای از پهلو
sidestep
صعود پلهای از پهلو
equilateral triangle
سه پهلو برابر
[ریاضی]
pinwheel
چرخش از پهلو بدوربارفیکس
crabs
به پهلو حرکت کردن
palter
دو پهلو سخن گفتن
pneumococcus
میکرب سینه پهلو
crab
به پهلو حرکت کردن
lateralrelationship
نسبت در خط افقی از پهلو
quadrilateral
چهار پهلو چهارضلعی
quadrilaterals
چهار پهلو چهارضلعی
companionship
مصاحبت پهلو نشینی
harbourage
پهلو گرفتن در بندر
equivocal
دارای ابهام دو پهلو
emulate
برابری جستن با پهلو زدن
chinese landing
پهلو گرفتن به سبک چینی
emulating
برابری جستن با پهلو زدن
lateral pass
پاس توپ فوتبال از پهلو
emulates
برابری جستن با پهلو زدن
emulated
برابری جستن با پهلو زدن
scotch verdict
حکم غیرقطعی ودو پهلو
scissor kick
پای قیچی در شنای پهلو
To dock . To berth.
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
yawed
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yaw
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
pleuropneumonia
ذات الجنب توام با سینه پهلو
isosceles triangle
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangles
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
bacon
گوشت نمک زدهء پهلو و پشت خوک
He lost control of the car and swerved towards a tree.
او
[مرد]
کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
prevarication
ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
stockli
حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
hendecagon
یازده پهلو یازده ضلعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com