English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (20 milliseconds)
English Persian
proof reader غلط گیری کننده
Search result with all words
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
pointer اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointers اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
insulated instrument transformer ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
preventively بطور جلو گیری کننده یابازدارنده
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
Other Matches
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
luting گل گیری
retractaion پس گیری
scorification کف گیری
exorcism جن گیری
skims کف گیری
exorcisms جن گیری
biases سو گیری
bias سو گیری
skimmed کف گیری
recature پس گیری
lutation گل گیری
skim کف گیری
recapturing پس گیری
resumption از سر گیری
dewatering اب گیری
catch بل گیری
recapture پس گیری
monogyny یک زن گیری
recaptured پس گیری
recaptures پس گیری
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
blank experiment ازمایش مچ گیری
lodgement موضع گیری
sound absorbing صدا گیری
takeovers تحویل گیری
lodgment موضع گیری
spile سوراخ گیری
conclusion نتیجه گیری
conclusions نتیجه گیری
follow up پی گیری کردن
catch trial کوشش مچ گیری
luting درز گیری
cased قالب گیری
measurer اندازه گیری
standardization معیار گیری
chronicity دامن گیری
calk درز گیری
censoriousness خرده گیری
lodgment or lodge منزل گیری
subsumption نتیجه گیری
loading capacity بار گیری
bailment امانت گیری
whisk گرد گیری
to hug oneŠs chains بغل گیری
extract عصاره گیری
extracted عصاره گیری
halieutics ماهی گیری
insuperability دشوار گیری
i am in a bad f. بد گیری امدم
i. and evdevolution ریشه گیری
implantation لانه گیری
impressmeat باز گیری
ingurgtation فرا گیری
inarm در اغوش گیری
extracting عصاره گیری
extracts عصاره گیری
inarm در بغل گیری
against time تایم گیری
nagging خرده گیری
cupping خون گیری
gaging اندازه گیری
backing up پشتیبان گیری
metering اندازه گیری
garth سد یا بندماهی گیری
laxity اسان گیری
resignations کناره گیری
knoit تغ تغ خرده گیری
resignation کناره گیری
invalidism زمین گیری
threctia کناره گیری
amphimixis جفت گیری
intussusception در خود گیری
introsusception در خود گیری
timing زمان گیری
timming زمان گیری
acceleration lane خط سرعت گیری
number dialling شماره گیری
isolation کناره گیری
decision making تصمیم گیری
decarburization کربن گیری
decalcification کلسیم گیری
scratching کناره گیری
scratches کناره گیری
scratch کناره گیری
removal of cinder تفاله گیری
removal of phosphorus فسفر گیری
removal of slag شلاکه گیری
renouncement کناره گیری
damage control اسیب گیری
criticalness خرده گیری
monogyny یک جفت گیری
dial up شماره گیری
punctiliousness نکته گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com