English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (31 milliseconds)
English Persian
burr غلیظ تلفظ کردن
burred غلیظ تلفظ کردن
burring غلیظ تلفظ کردن
burrs غلیظ تلفظ کردن
Other Matches
enrichment غلیظ کردن
bodies غلیظ کردن
body غلیظ کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
smoke out <idiom> درمه غلیظ گیر کردن
spoonerism اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
condenses منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condensing منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
enunciates تلفظ کردن
pronounces تلفظ کردن
enunciate تلفظ کردن
enunciating تلفظ کردن
enounce تلفظ کردن
pronounce تلفظ کردن
enunciated تلفظ کردن
lisped شل وسرزبانی تلفظ کردن
sibilate مانندحرف " س " تلفظ کردن
lisp شل وسرزبانی تلفظ کردن
anglicize بطرزانگلیسی تلفظ کردن
orthoepy فن درست تلفظ کردن
tolay street on باتکیه تلفظ کردن
enouce تلفظ کردن افهارکردن
anglicizing بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirate بانفس تلفظ کردن
accentuate با تکیه تلفظ کردن
aspirating بانفس تلفظ کردن
anglicized بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizes بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirates بانفس تلفظ کردن
lisping شل وسرزبانی تلفظ کردن
mispronounces غلط تلفظ کردن
emphasizes باقوت تلفظ کردن
accentuating با تکیه تلفظ کردن
mispronounced غلط تلفظ کردن
mispronounce غلط تلفظ کردن
emphasized باقوت تلفظ کردن
accentuated با تکیه تلفظ کردن
accentuates با تکیه تلفظ کردن
emphasizing باقوت تلفظ کردن
anglicised بطرزانگلیسی تلفظ کردن
emphasising باقوت تلفظ کردن
emphasised باقوت تلفظ کردن
lisps شل وسرزبانی تلفظ کردن
mispronouncing غلط تلفظ کردن
anglicising بطرزانگلیسی تلفظ کردن
emphasize باقوت تلفظ کردن
emphasises باقوت تلفظ کردن
anglicises بطرزانگلیسی تلفظ کردن
vocalize تلفظ کردن تشکیل دادن
velarize حروف را از کام تلفظ کردن
intonate با لحن خاصی تلفظ کردن
diphthongize تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
aspirate حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirates حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirating حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
densest غلیظ
dreggy غلیظ
denser غلیظ
thick fog مه غلیظ
fulsome غلیظ
sizy غلیظ
smokes مه غلیظ
smoke مه غلیظ
dense غلیظ
grumous غلیظ
dense fog مه بس غلیظ
concentrated غلیظ
incrassate غلیظ گردن
thickeners غلیظ کننده
thicker غلیظ سفت
caliginous تار غلیظ
pea-soupers مه غلیظ زردرنگ
heavy accent لهجه غلیظ
incrassate غلیظ شدن
inspissation غلیظ سازی
thickest غلیظ سفت
loblolly اش اماج غلیظ
semiliquid مایع غلیظ
slabs غلیظ لیز
slab غلیظ لیز
consomme ابگوشت غلیظ
potage ابگوشت غلیظ
thicken غلیظ شدن
concentrations غلیظ سازی
massy متراکم غلیظ
pea-souper مه غلیظ زردرنگ
thickener غلیظ کننده
pea souper مه غلیظ زردرنگ
thick غلیظ سفت
concentration غلیظ سازی
condensable غلیظ شدنی
thickened غلیظ شدن
thickens غلیظ شدن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
heavier غلیظ خواب الود
heavies غلیظ خواب الود
impaste رنگ غلیظ زدن به
pea soupy غلیظ و زرد رنگ
Blood is thicker than water . <proverb> خون از آب غلیظ تر است.
thickening agent عامل غلیظ کننده
cream of lime دوغاب اهک غلیظ
heavy غلیظ خواب الود
heaviest غلیظ خواب الود
viscid غلیظ وشیره مانند
syrup محلول غلیظ قندی دارویی
syrups محلول غلیظ قندی دارویی
minestrone سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
impasto شیوه رنگ زنی غلیظ
madrilene ابگوشت غلیظ گوجه فرنگی
wilson cloud نوعی ابر غلیظ و متراکم
sirup محلول غلیظ قندی دارویی
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
sludge لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
pronunciation تلفظ
pronouncing تلفظ
accenting تلفظ
pronunciations تلفظ
accent تلفظ
accented تلفظ
cacoepy تلفظ بد
accents تلفظ
mispronunciation تلفظ نادرست
pronouncing تلفظ دار
tune لحن تلفظ
velarization تلفظ کامی
vocalization تلفظ صوتی
mispronounciation تلفظ نادرست
orthoepist درست تلفظ کن
laissez aller تلفظ به فرانسه
mispronunciations تلفظ نادرست
lam dacism تلفظ حرف
mispronunciations تلفظ غلط
mispronunciation تلفظ غلط
pronounceable قابل تلفظ
tunes لحن تلفظ
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
sibilation تلفظ بشکل حرف " س "
sigmatism تلفظ نادرست حرف " س "
enunciation تلفظ واضح و روشن
intonation طرز قرائت تلفظ
zed تلفظ انگلیسی حرف Z
sigmatismus lateralis تلفظ کناری حرف " س "
tonemic دارای تلفظ مشابه
cacology تلفظ یا انشاء غلط
zee تلفظ امریکایی حرف Z
well spoken دارای تلفظ خوب
aspiration تلفظ حرف H ازحلق
jaw breaking دشوار برای تلفظ
orthoepic وابسته به تلفظ درست
emphatic باقوت تلفظ شده
anglicization تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
aspirations تلفظ حرف H ازحلق
well-spoken دارای تلفظ خوب
diction تلفظ واضح و روشن
phonics تلفظ وهجاهای کلمات
intonations طرز قرائت تلفظ
sigmatismus interdentalis تلفظ میان دندانی حرف " س "
Your pronunciation is good. تلفظ شما خوب است.
lenis دارای تلفظ نرم رقیق
sigmatismus adentalis تلفظ روی دندانی حرف " س "
articulation تلفظ شمرده طرز گفتار
slobber تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbering تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
jaw breaker سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
How do you pronounce [say] that [this] word? این واژه چه جور تلفظ می شود؟
phonemics علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
phonetics مبحث تلفظ صوتی حرف وکلمات
etacism تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
phonrtic drill مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
extend مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
slobbered تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
extends مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
extending مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
slobbers تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
slide تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
fricative تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
smooth breathing که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
lection اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی
syllabary جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
fortis دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
rough breathing که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
toneme لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
labialism حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
velarization تلفظ حرف بوسیله قراردادن زبان برپشت سقف
transliteration نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
homonym کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
interdental consonant حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com