Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
missing movement
غیبت از ستون نظامی
Other Matches
column
ستون نظامی
columns
ستون نظامی
missing movement
ترک ستون نظامی
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
absence
غیبت
backbiting
غیبت
absences
غیبت
in absentia
در غیبت
absenteeism
غیبت
fadeaway
غیبت
major occultation
غیبت کبری
minor occultation
غیبت صغری
during his absonce
درمدت غیبت او
desertion
غیبت کردن
absenteeism
غیبت از کار
whispery
غیبت کننده
absence indicator
غیبت نما
backbiter
غیبت کننده
backbite
غیبت کردن
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
time out
ساعت غیبت کارگر
occultation
غیبت امام زمان
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
default
غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulting
غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaults
غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulted
غیبت بازیگر یا تیم و باخت
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
از این ستون بان ستون
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
alibis
غیبت هنگام وقوع جرم جای دیگر
alibi
غیبت هنگام وقوع جرم جای دیگر
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
piled
ستون ستون لنگرگاه
pile
ستون ستون لنگرگاه
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
To backbite a person .
بد کسی راگفتن(پشت سر کسی غیبت کردن )
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
martial
نظامی
soldier
نظامی
martin
نظامی
serviced
نظامی
service
نظامی
soldiers
نظامی
warlike
نظامی
mil
نظامی
fort
دژ نظامی
military
نظامی
militarist
نظامی گرا
militarists
نظامی گرا
counter military
ضد عملیات نظامی
council ofwar
شورای نظامی
soldier
فرد نظامی
stronghold
قلعه نظامی
strongholds
قلعه نظامی
ceremonies
مراسم نظامی
ceremony
مراسم نظامی
force
نیروی نظامی
soldier
نظامی شدن
camps
اردوگاه نظامی
camped
اردوگاه نظامی
camp
اردوگاه نظامی
council of war
شورای نظامی
dressing parade
مشق نظامی
detention barrack
بازداشتگاه نظامی
defense information
اطلاعات نظامی
court martial
دادگاه نظامی
court material
دادگاه نظامی
court martiall
شورای نظامی
martial law
حکومت نظامی
court martiall
دادگاه نظامی
forces
نیروی نظامی
defensive architecture
معماری نظامی
soldiers
نظامی شدن
forcing
نیروی نظامی
standing orders
امریه نظامی
guest house
مهمانسرای نظامی
articles of war
قانون نظامی
standing order
امریه نظامی
army staff
ستاد نظامی
civilians
غیر نظامی
army attache
وابسته نظامی
military service
خدمت نظامی
khaki
لباس نظامی
guest houses
مهمانسرای نظامی
militias
نیروی نظامی
saluting
احترام نظامی
salutes
احترام نظامی
saluted
احترام نظامی
attache
وابسته نظامی
cadet
دانشجوی نظامی
districts
ناحیه نظامی
soldiers
فرد نظامی
militia
نیروی نظامی
militarily
از لحاظ نظامی
campound
کمپ نظامی
paramilitaries
شبه نظامی
by military force
با نیروی نظامی
cadets
دانشجوی نظامی
paramilitary
شبه نظامی
civil
غیر نظامی
exercise
مشق نظامی
drilling
تمرین نظامی
civilian
غیر نظامی
councils of war
شورای نظامی
district
ناحیه نظامی
salute
احترام نظامی
military expenditure
مخارج نظامی
military intelligence
اطلاعات نظامی
military intervention
مداخله نظامی
military justice
دادسرای نظامی
military justice
دادرسی نظامی
regions
ناحیه نظامی
region
ناحیه نظامی
military occupational speciality
کد تخصصی نظامی
military platform
سکوی نظامی
military posture
ارایش نظامی
military posture
وضعیت نظامی
military psychology
روانشناسی نظامی
military resources
منابع نظامی
military grid
شبکه نظامی
installation
قسمت نظامی
installation
موسسه نظامی
military funds
اعتبار نظامی
military funds
بودجه نظامی
military government
دولت نظامی
military government
حکومت نظامی
military governor
فرمانداری نظامی
military governor
حاکم نظامی
installations
موسسه نظامی
installations
قسمت نظامی
military services
قسمتهای نظامی
military specifications
خصوصیات نظامی
military specifications
کدتخصصی نظامی
marches
گام نظامی
marched
گام نظامی
march
گام نظامی
soldiery
نیروی نظامی
spirit de corps
غرور نظامی
strategic map
نقشه نظامی
tunc
پیراهن نظامی
truck vehicle
خودرو نظامی
the military profession
کار نظامی
fortress
استحکامات نظامی
the sabre
نیروی نظامی
party
عده نظامی
the sabre
حکومت نظامی
word of command
فرمان نظامی
provost marshal
قاضی نظامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com