Dictiornary-Farsi | غیب گویی ازروی خاک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
geomancy	غیب گویی ازروی خاک


Search result with all words

ingenuously	ازروی سادگی بارک گویی
Other Matches

chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
injudiciously	بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pig headedly	ازروی کله شقی ازروی کودنی
fast and loose	ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
impartially	ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
pusillanimously	ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
expertly	ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically	ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
scandals	بد گویی
scandal	بد گویی
candour	رک گویی
ingenuousness	رک گویی
plain speaking	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
downrightness	رک گویی
to stab in the back	بد گویی
one would say	گویی
pauciloquy	کم گویی
soliloquy	تک گویی
so to peaking	گویی
soliloquies	تک گویی
as thought	گویی
laconic speech	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
knop	گویی
candor	رک گویی
free spokenness	رک گویی
hypologia	کم گویی
from	ازروی
overstatements	گزافه گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
logorrhea	پراکنده گویی
missatement	خلاف گویی
polyphrasia	پریشان گویی
lallation	کودکانه گویی
divagation	پریشان گویی
metonymy	به تقریب گویی
divination	غیب گویی
overstatement	گزافه گویی
echolalia	پژواک گویی
ranten	بیهوده گویی
pseudology	دروغ گویی
prate	یاوه گویی
poeticism	شعر گویی
free spokenness	ساده گویی
facetiousness	بذله گویی
extemporization	بالبداهه گویی
disclosure	بی پرده گویی
disclosures	بی پرده گویی
incoherence	گسسته گویی
gratulation	تبریک گویی
echophrasia	پژواک گویی
polylogia	پریشان گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
rant	بیهوده گویی
ranted	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
rants	بیهوده گویی
cluttering	بریده گویی
agitolalia	شتابان گویی
ambage	ابهام گویی
leasing	دروغ گویی
witticism	بذله گویی
tachyphemia	شتابان گویی
witticisms	بذله گویی
exaggeration	گزافه گویی
jocosely	بذله گویی
reticence	سکوت کم گویی
improvisation	بدیهه گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
iterance	باز گویی
jocose	بذله گویی
verbosity	اطناب گویی
restatement	باز گویی
restatements	باز گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
idiolalia	مهمل گویی
piffle	مهمل گویی
tachylalia	شتابان گویی
contradiction	خلاف گویی
invective	ناسزا گویی
irony	وارونه گویی
ironies	وارونه گویی
knocked	بد گویی کردن از
knock	بد گویی کردن از
tympany	گزافه گویی
knobs	دستگیره گویی
knocks	بد گویی کردن از
knob	دستگیره گویی
door-knob	دستگیره گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
repetition	باز گویی
jest	بذله گویی
wits	بذله گویی
wit	بذله گویی
waggery	بذله گویی
wittiness	بذله گویی
ellipsis	بریده گویی
wittiness	لطیفه گویی
jests	بذله گویی
vituperation	ناسزا گویی
word salad	اشفته گویی
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
repetitions	باز گویی
tautologize	مکرر گویی
reticency	سکوت کم گویی
self contradiction	تناقض گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
rhodomontade	گزاف گویی
gossips	اراجیف بد گویی
bullshit	گزافه گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
to fling d.	بد گویی کردن
rodomontade	گزاف گویی
revilement	ناسزا گویی
gossip	اراجیف بد گویی
so to speak	چنانکه گویی
soliloquize	تک گویی کردن
contradictions	خلاف گویی
stilted speech	مطنطن گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
cold heartedly	ازروی بی عاطفگی
incontinently	ازروی بی عفتی
blunderingly	ازروی اشتباه
finically	ازروی وسواس
blamelessly	ازروی بی گناهی
constrainedly	ازروی اجبار
indecently	ازروی بی شرمی
ill humouredly	ازروی بد خویی
ill naturedly	ازروی بد خویی
by i	ازروی ندانستگی
by the book	ازروی کتاب
ill humouredness	ازروی بد خلقی
immorally	از ازروی بد اخلاقی
illy	ازروی بد خواهی
distractedly	ازروی گیجی
inconstantly	ازروی بی ثباتی
circumspectly	ازروی احتیاط
considerately	ازروی ملاحظه
contextually	ازروی قراین
in the abstract	ازروی تجرید
ill humouredly	ازروی بدخلقی
contumaciously	ازروی سرکشی
corruptly	ازروی تباهی
enterprisingly	ازروی توکل
equivocally	ازروی ایهام
evadingly	ازروی تجاهل
excursively	ازروی بی ترتیبی
experientially	ازروی تجربه
facetiously	ازروی شوخی
fatuously	ازروی بیشعوری
surest	ازروی یقین
glozingly	ازروی مداهنه
surer	ازروی یقین
frivolously	ازروی نادانی
sure	ازروی یقین
fractiously	ازروی کج خلقی
flatulently	ازروی نفخ
flatulently	ازروی لاف
floutingly	ازروی اهانت
flightily	ازروی بوالهوسی
emulously	ازروی هم چشمی
headily	ازروی خودسری
shabbily	ازروی پستی
crookedly	ازروی نادرستی
deridingly	ازروی ریشخند
discontentedly	ازروی نارضایتی
discursively	ازروی استدلال
disgustedly	ازروی بیزاری
dishonorable	ازروی بی شرمی
disingenuously	ازروی تزویر
disobilgingly	ازروی نامهربانی
egotistically	ازروی خودبینی
dissolutely	ازروی هرزگی
distastefully	ازروی بی رغبتی
hurry skurry	ازروی دستپاچگی
hurry scurry	ازروی دستپاچگی
dizzily	ازروی گیجی
doubliy	ازروی تزویر
heretically	ازروی فسادعقیده
floutingly	ازروی استهزاء
obedienlv	ازروی فرمانبرداری
puerilely	ازروی بچگی
irritably	ازروی تندمزاجی
irritably	ازروی تندی
rakishly	ازروی هرزگی
pettishly	ازروی کج خلقی
querulousy	ازروی کج خلقی
joyfully	ازروی خوشحالی
despondingly	ازروی افسردگی
empirically	ازروی شارلاتانی
pessimistically	ازروی بد بینی
inadequately	ازروی بی کفایتی
glaringly	ازروی خودنمائی
childishly	ازروی بچگی