Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (34 milliseconds)
English
Persian
unpack
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
Other Matches
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
packets
بسته بندی کردن
packet
بسته بندی کردن
wrap
بسته بندی کردن
packs
بسته بندی کردن
stripping
بسته بندی کردن
parceling
بسته بندی کردن
pack
بسته بندی کردن
parcel
بسته بندی کردن
packing
بسته بندی کردن
put up
بسته بندی کردن
wraps
بسته بندی کردن
put-up
بسته بندی کردن
parcels
بسته بندی کردن
packages
قوطی بسته بندی کردن
packaged
قوطی بسته بندی کردن
package
قوطی بسته بندی کردن
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
covers
بسته بندی
dunnage
بسته بندی
packaging
بسته بندی
packages
بسته بندی
packaged
بسته بندی
package
بسته بندی
coverings
بسته بندی
packing
بسته بندی
cover
بسته بندی
package tour
مسافرت بسته بندی
packing list
فهرست بسته بندی
palletized
بسته بندی شده
packing density
تراکم بسته بندی
packaging cost
هزینه بسته بندی
case numbers
شماره بسته بندی
pre packing
بسته بندی از قبل
packing note
گواهی بسته بندی
export packing
بسته بندی صادراتی
packing note
فهرست بسته بندی
packed
بسته بندی شده
wisp
بسته بقچه بندی
all-expense tour
مسافرت بسته بندی
wisps
بسته بقچه بندی
trade pack
بسته بندی تجاری
package holiday
مسافرت بسته بندی
packing list
صورت بسته بندی
straw
پوشال بسته بندی
straws
پوشال بسته بندی
unpacking
غیر بستهای کردن
unpacks
غیر بستهای کردن
unpack
غیر بستهای کردن
packinghouse
محل بسته بندی اجناس
bulk cargo
کالای بسته بندی نشده
break bulk cargo
محموله بسته بندی شده
wrappers
بسته بندی کاغذ روپوش
food packet
جیره بسته بندی شده
wrapper
بسته بندی کاغذ روپوش
expendable packing
بسته بندی یکبار مصرف
shipping marks
علامتهای روی بسته بندی
contents note
فهرست محتوای بسته بندی
impaction
بهم فشردگی بسته بندی
packingplant
محل بسته بندی اجناس
pre-packed
ازقبل بسته بندی شده
locker paper
کاغذ بسته بندی اغذیه
wrapper
لفاف بسته بندی جلد کتاب
docket
لیست محتوای بسته بندی برچسب
case marks
علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
docketing
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed
لیست محتوای بسته بندی برچسب
dockets
لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrappers
لفاف بسته بندی جلد کتاب
loose issue
تدارکات خارج شده از بسته بندی
packing list
صورت کالاهای بسته بندی شده
bulk stock
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
corrugated cardboard
مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
tagboard
مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
kraft
کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
routines
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
cases
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
form utility
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
case
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
decipher
کشف کردن گشودن سر
deciphered
کشف کردن گشودن سر
auspicate
گشودن پیشگویی کردن
deciphers
کشف کردن گشودن سر
untwist
گشودن جدا کردن
decode
کشف کردن گشودن رمز
decoded
کشف کردن گشودن رمز
decodes
کشف کردن گشودن رمز
To umravel a complication . to unlock adoor . to resolve ( untangle )a knotty problem.
گره از مشکلی باز کردن ( گشودن )
unlace
بند کفش و غیره را باز کردن گشودن
unpacking
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
stripped
علامت گذاری شده بسته بندی شده
tare
وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
unpacked
غیر بستهای
package program
برنامه بستهای
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
packaged software
نرم افزار بستهای
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
laced column
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
babbitt metal
فیز یاطاقان هم بستهای از قلع
stand
بستهای فولادی کورهای بلند
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
springer
قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet switching
ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
compressed air tunnel
تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
stirrups
میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
stirrup
میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
bundles
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
unlocking
گشودن
unfurl
گشودن
unfurled
گشودن
declogging
گشودن
unfurling
گشودن
unlocks
گشودن
deciphers
گشودن سر
unfurls
گشودن
unlock
گشودن
untying
گشودن
inaugurate
گشودن
unloose
گشودن
unknit
گشودن
untie
گشودن
untwine
گشودن
unties
گشودن
deciphered
گشودن سر
decipher
گشودن سر
unhinging
گشودن
inaugurating
گشودن
unhinge
گشودن
inaugurates
گشودن
unbolt
گشودن
unbrace
گشودن
unhinges
گشودن
inaugurated
گشودن
packs
بسته کردن
shook
بسته کردن
pack
بسته کردن
unbuttoned
گشودن دکمه
opened
گشودن گشادن
open
گشودن گشادن
decode
گشودن رمز
decoded
گشودن رمز
unbutton
گشودن دکمه
decodes
گشودن رمز
opens
گشودن گشادن
unbuttons
گشودن دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
to open parliament
مجلس را گشودن
unweave
گره گشودن
to commit oneself
خودراگرفتاریا بسته کردن
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
unfold
تاه چیزی را گشودن
unseal
مهر چیزی را گشودن
to be born
چشم به جهان گشودن
unfolded
تاه چیزی را گشودن
unfolding
تاه چیزی را گشودن
unfolds
تاه چیزی را گشودن
size up
<idiom>
بسته به شرایط ،برانداز کردن
botton
بسته شدن تکمه کردن
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
packet
یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
pack
بسته کردن یکدست ورق بازی
packs
بسته کردن یکدست ورق بازی
packets
یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com