Dictiornary-Farsi | غیر قابل تجزیه جدا نشدنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (14 milliseconds)

English	Persian
irresolvable	غیر قابل تجزیه جدا نشدنی


Other Matches

inappeasable	غیر قابل تسکین قانع نشدنی
incompressible	کوچک نشدنی غیر قابل تلخیص
irrepealable	غیر قابل الغاء باطل نشدنی
detachable	قابل تجزیه
decomposable	قابل تجزیه
analyzable	قابل تجزیه و تحلیل فرگشاپذیر
construable	قابل تجزیه تفسیر شدنی
fissionable	قابل تجزیه متلاشی شونده
untenable	اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
implosion weapon	جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
incorrodible	خورده نشدنی سائیده نشدنی
inconsumable	سوخته نشدنی تمام نشدنی
incondensable	خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
insupressive	پامال نشدنی موقوف نشدنی
unappeasable	اقناع نشدنی راضی نشدنی
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
impalpability	حس نشدنی
insoluble	حل نشدنی
irresolvable	حل نشدنی
irresoluble	اب نشدنی
insolvable	حل نشدنی
indissoluble	اب نشدنی
unfeasible <adj.>	نشدنی
inexecutable <adj.>	نشدنی
impracticable <adj.>	نشدنی
infeasible	نشدنی
inductile	خم نشدنی
inextricable	حل نشدنی
indiminishable	کم نشدنی
impractical	نشدنی
indissoluble	حل نشدنی
insuppresible	موقوف نشدنی
insatiability	اقناع نشدنی
invictive	مغلوب نشدنی
insolubility	حل نشدنی ناگذاری
quenchless	خاموش نشدنی
indocile	رام نشدنی
inextinguishable	خاموش نشدنی
indefectible	خراب نشدنی
indigestive	هضم نشدنی
insolubly	بطور حل نشدنی
inexhaustibility	تهی نشدنی
intractile	کشیده نشدنی
inexecutable	اجرا نشدنی
insoluble	ماده حل نشدنی
ineligible	شامل نشدنی
ineffaceable	پاک نشدنی
infintesimal	جزخرد نشدنی
unflappable	مایوس نشدنی
an inflexible rod of iron	میل خم نشدنی
an impossible act	کار نشدنی
indistributable	تقسیم نشدنی
infrangible	خرد نشدنی
infusible	گداخته نشدنی
indelible	پاک نشدنی
unfeasible <adj.>	انجام نشدنی
unforgettable	فراموش نشدنی
insatiable	سیر نشدنی
insatiably	سیر نشدنی
insatiate	سیر نشدنی
tameless	رام نشدنی
unmanageable	رام نشدنی
intractable	رام نشدنی
inexorable	نرم نشدنی
imperishable	فاسد نشدنی
unprintable	چاپ نشدنی
invincible	مغلوب نشدنی
inexecutable <adj.>	انجام نشدنی
impracticable <adj.>	انجام نشدنی
next to impossible	تقریبا نشدنی
inviolate	غصب نشدنی
never to be forgotten	فراموش نشدنی
never say die	رام نشدنی
nonrecurring	تجدید نشدنی
inexorable	تسلیم نشدنی
unrelenting	تسلیم نشدنی
irresoluble	رها نشدنی ول
impracticable	اجراء نشدنی
irremovable	معزول نشدنی
irrelievable	رها نشدنی
inapplicable	اجرا نشدنی
impenetrable	سوراخ نشدنی
impenetrable	داخل نشدنی
irrefragable	تسلیم نشدنی
incalculable	شمرده نشدنی
irresuscitable	زنده نشدنی
irretractile	جمع نشدنی
ineradicable	ریشه کن نشدنی
ineradicable	قلع نشدنی
indefatigable	خسته نشدنی
indefinable	توصیف نشدنی
indefinably	توصیف نشدنی
incorruptible	فاسد نشدنی
insurmountable	بر طرف نشدنی
of proof	سوراخ نشدنی
irradicable	ریشه کن نشدنی
indefeasible	الغاء نشدنی
non-starters	کار نشدنی
immiscible	مخلوط نشدنی
immiscible	امیخته نشدنی
imperforable	سوراخ نشدنی
impierceable	سوراخ نشدنی
implacability	نرم نشدنی
implacability	ارام نشدنی
impregnability	تسخیر نشدنی
inapproachable	نزدیک نشدنی
illegibility	خوانده نشدنی
inseparable	جدا نشدنی
unfailing	تمام نشدنی
non-starter	کار نشدنی
haunting	فراموش نشدنی
unerring	اشتباه نشدنی
imperceptible	دیده نشدنی
irrepressible	خوابانده نشدنی
irrepressible	مطیع نشدنی
impalpable	لمس نشدنی
indomitable	رام نشدنی
indiscernible	دیده نشدنی
incodensable	منقبض نشدنی
indecomposable	فاسد نشدنی
inconvincible	متقاعد نشدنی
incompressible	فشرده نشدنی
inburnt	پاک نشدنی
incommutable	سبک نشدنی
indeclinable	صرف نشدنی
inconvincible	ملزم نشدنی
incognizable	شناخته نشدنی
invisible	دیده نشدنی
indefeasibility	الغاء نشدنی
indelibly	بطور پاک نشدنی
irreconcilable	جور نشدنی ناسازگار
inalienable	محروم نشدنی لایتجزا
infintesimal	کوچک خرد نشدنی
ireversible	دگرگون نشدنی بر نگشتنی
irreducible	ناکاستنی ساده نشدنی
indelible	محو نشدنی ماندگار
unmanagesble	رام نشدنی شرور
irrecoverably	بطور وصول نشدنی
ineffaceable	محو نشدنی ماندگار
immiscibility	حالت مخلوط نشدنی
indomitably	بطور رام نشدنی
ineffaceably	بطور پاک نشدنی
impossible	امکان نا پذیر نشدنی
indissoluble	منحل نشدنی ماندگار
illimitable	نامحدود محدود نشدنی
indissolubly	بطور منحل نشدنی
prohibited risk	خطر بیمه نشدنی
irredeemable	باز خرید نشدنی
irremovable	برداشته نشدنی ثابت
intractably	بطور رام نشدنی
incalculably	بطور شمرده نشدنی
an inseparable prefix	سر واژه جدا نشدنی
inextinguishably	بطور خاموش نشدنی
nonperishable items	اقلام فاسد نشدنی
impregnability	استواری ابستن نشدنی
indelibility	پاک نشدنی بودن
unrelenting	بیرحم نرم نشدنی
inseparably	بطور جدا نشدنی
unequivocally	صریح اشتباه نشدنی
unequivocal	صریح اشتباه نشدنی
noninterchanging states	حالتهای تعویض نشدنی
insuppresible	نخواباندنی پامال نشدنی
nonerasable storage	انباره پاک نشدنی
nonerasable storage	حافظه پاک نشدنی
incompressible	فشار نا پذیر خلاصه نشدنی
immitigable	سبک نشدنی تسکین ندادنی
inexhaustible	پایان نا پذیر تهی نشدنی
weatherproof	خراب نشدنی در اثر هوا
nonexpendable	غیر استهلاکی مصرف نشدنی
inexcitable	دیر غضب تهیج نشدنی
irreparable	مرمت ناپذیر خوب نشدنی
incorruptible	فساد نا پذیر منحرف نشدنی
piece part	قطعه سرهم و جدا نشدنی
incorrigible	بهبودی ناپذیر درست نشدنی
irreclaimable	بازیافت نکردنی درست نشدنی
impossibility	عدم امکان کار نشدنی
infeasible	غیر عملی اجراء نشدنی
interminable	تمام نشدنی بسیار دراز
indestructible	از میان نرفتنی نابود نشدنی
unfrequented	دور افتاده تکرار نشدنی
drainless	پایان ناپذیر تمام نشدنی
unbeatable	شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
insuperable	شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
friendly front end	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
unfaling	تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
inconvincible	اقناع نکردنی شخص متقاعد نشدنی
archival quality	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
durable goods	کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
indefeasibly	بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
sunfast	محو نشدنی در اثر نور افتاب رنگ ثابت
escrow	سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
dry contact	اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
separates	تجزیه
resolutions	تجزیه
sequestration	تجزیه
resolution	تجزیه
decays	تجزیه