English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
heterologous غیر مشابه بدون نسبت
Other Matches
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directories روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
pareto criterion ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
like <adj.> مشابه
related <adj.> مشابه
resembling <adj.> مشابه
analogous مشابه
akin <adj.> مشابه
corresponding مشابه
alike <adj.> مشابه
quasi مشابه
similar <adj.> مشابه
homogeneous مشابه
elementary مشابه
allo مشابه
similar مشابه
lossy compression مشابه 6-23
semblable مشابه
epileptiform مشابه صرع
MHS مشابه 6444
IBM مشابه 4962
interchanging مشابه 5359
storage مشابه 9641
induction مشابه 5128
least significant digit مشابه 5781
encryption مشابه 3631
registering مشابه 8481
register مشابه 8481
Arabic شکل مشابه ...
epileptoid مشابه صرع
product group کالاهی مشابه
directly مشابه 3162
EXNOR مشابه 3826
decoding مشابه 2860
interchanges مشابه 5359
pim مشابه 7515
quantize مشابه 8181
MByte مشابه 6304
registers مشابه 8481
SVGA مشابه 9737
design مشابه 2979
look-alikes برنامه مشابه
look alike برنامه مشابه
uncommitted logic array مشابه 10328
similarly بطور مشابه
organises مشابه 7186
organising مشابه 7186
organize مشابه 7186
organizes مشابه 7186
organizing مشابه 7186
designs مشابه 2979
synthesised مشابه 9821
synthesises مشابه 9821
bracket مشابه 1329
breakdowns مشابه 1352
breakdown مشابه 1352
slew مشابه 9308
bridging مشابه 1361
synthesizing مشابه 9821
synthesizes مشابه 9821
synthesized مشابه 9821
synthesize مشابه 9821
synthesising مشابه 9821
manipulation مشابه 6208
print مشابه 7861
recoveries مشابه 8398
users مشابه 10322
IBM مشابه 4963
reconfigure مشابه 8375
HMA مشابه 4812
window مشابه 10682
electronic مشابه 3510
peripheral مشابه 7489
in kind <idiom> به طریقی مشابه
in the same boat <idiom> درشراطی مشابه
recovery مشابه 8398
user مشابه 10322
kips مشابه 5677
printed مشابه 7861
prints مشابه 7861
incorrectly مشابه 5078
IRTF مشابه 55423
identical دقیقا مشابه
exclusive مشابه 3824
look-alike برنامه مشابه
gaps مشابه 4490
gap مشابه 4490
ultra- مشابه 10327
GUI مشابه 4601
interchanged مشابه 5359
launch مشابه 5747
equal مشابه بودن
launched مشابه 5747
status مشابه 9596
rounding مشابه 8762
equalled مشابه بودن
equaled مشابه بودن
domain مشابه 3286
equaling مشابه بودن
launches مشابه 5747
equivalent برابر مشابه
carriers مشابه 1595
parity price قیمت مشابه
decryption مشابه 2871
multi scan monitor مشابه 6632
carrier مشابه 1595
congener مشابه متجانس
equivalents برابر مشابه
multifunctional مشابه 6716
worded مشابه 10721
word مشابه 10721
launching مشابه 5747
scale مشابه 8865
equals مشابه بودن
cal مشابه 1502
round مشابه 8759
fields مشابه 4036
equalling مشابه بودن
EMI مشابه 3541
fielded مشابه 4036
roundest مشابه 8759
domains مشابه 3286
correspound مشابه بودن
interchange مشابه 5359
field مشابه 4036
assonant مشابه یا متجانس
inductions مشابه 5128
syntax مشابه 9817
in keeping with <idiom> مشابه ،موافقت کردن
Join the club! من هم درشرایطی مشابه هستم !
banks مجموعهای از وسایل مشابه
hand out <idiom> از چیزهایی مشابه به هم دادن
quasi- مشابه یا تقریباگ همان
larks چکاوک وگونههای مشابه ان
dissimilarly بطور غیر مشابه
lark چکاوک وگونههای مشابه ان
to correspond to مانند [مشابه] بودن
etx توجه مشابه EOT
tonemic دارای تلفظ مشابه
bank مجموعهای از وسایل مشابه
homochromatic دارای رنگهای مشابه
equates مشابه بودن یامشابه ساختن
We're all in the same boat. ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
equate مشابه بودن یامشابه ساختن
equated مشابه بودن یامشابه ساختن
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
rookeries زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
rookery زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
tweedledum and tweedledee دو فرد یا دو گروه خیلی مشابه
pulsed مجموعه متمادی پالسهای مشابه
pulse مجموعه متمادی پالسهای مشابه
acceptable alter nate product فراورده مشابه قابل قبول
relationships نحوه اتصال دو چیز مشابه
isotropic دارای خواص فیزیکی مشابه
relationship نحوه اتصال دو چیز مشابه
block storing کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
in a rut <idiom> همیشه کار مشابه انجام دادن
basic type double tier formwork قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
contour template مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
to be in the same boat <idiom> درشرایطی مشابه بودن [اصطلاح مجازی]
Birds of a feather flock together . <proverb> پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
homogamy وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
equivalents همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
typecasting ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
elements که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
pantomiming <adj.> <pres-p.> [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
homograft پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
typecast ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
mimicking <adj.> <pres-p.> [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
typecasts ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
gating circuit مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
voices تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
c استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
voice تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
matches جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com