English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 274 (14 milliseconds)
English Persian
inexistent غیر موجود
Search result with all words
ubiquitous همه جا حاضر موجود درهمه جا
free موجود در دیسک یا حافظه
freed موجود در دیسک یا حافظه
freeing موجود در دیسک یا حافظه
frees موجود در دیسک یا حافظه
menu لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menu لیستی از انتخابهای اولیه موجود
menus لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menus لیستی از انتخابهای اولیه موجود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
analogue مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogue مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogues مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
availability موجود بودن
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
extant موجود
extant نسخهء موجود و باقی
conservatism عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
concentration تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentrations تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
entities موجود
entity موجود
real واقعی موجود
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
peripheral فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
available موجود
banshee موجود وهمی بشکل روح
banshees موجود وهمی بشکل روح
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
thing لباس موجود
latent اضافه ازفرفیت بار موجود
status quo وضع موجود
status quo وضع کنونی وضع موجود
mock-up مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-ups مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
existing موجود
being موجود زنده شخصیت
Marxist طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxists طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
superman موجود مافوق انسان
supermen موجود مافوق انسان
present موجود اماده
presented موجود اماده
presenting موجود اماده
presents موجود اماده
safety net وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
valid سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
life موجود
lives موجود
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
disposal موجود
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
taxis واکنش موجود زنده در برابرگرایش
armament جنگ افزار موجود روی وسیله
armaments جنگ افزار موجود روی وسیله
bound موجود
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
satyr موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs موجود نیمه انسان ونیمه بز
virtual موجود بالقوه تقدیری
virtual حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
append 1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appended 1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appending 1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appends 1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
stock موجود
stocked موجود
handier موجود
handiest موجود
handy موجود
gremlin موجود وهمی
gremlins موجود وهمی
nonentities چیز غیر موجود
nonentity چیز غیر موجود
microorganism موجود ذره بینی
microorganisms موجود ذره بینی
metabolism تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
economizing صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
gene عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
genes عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
Other Matches
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
in store موجود
to the fore موجود
inesse موجود
on hand موجود
going موجود
existent موجود
available balance مانده موجود
existing circumstances شرایط موجود
available goods کالاهای موجود
biotype موجود همزیست
effective strength استعدادرزمی موجود
fleet in being ناوگان موجود
wight موجود زنده
to have in stock موجود داشتن
spot goods کالاهای موجود
to be there موجود بودن
ready money پول موجود
records available اطلاعات موجود
available supply rate نواخت اماد موجود
back order اماد غیر موجود
biogenic موجد موجود زنده
water hardness [میزان املاح موجود در آب]
undertone ته صدا موجود در زمینه
undertones ته صدا موجود در زمینه
organism ترکیب موجود زنده
organisms ترکیب موجود زنده
all available تمام توپخانه موجود
anaerobe موجود غیر هوازی
built in موجود در داخل چیزی
uric موجود در ادرار پیشابی
The root of exisiting differences. ریشه اختلافات موجود
hygroscopic moisture رطوبت موجود در هوا
stock accounting حساب کالاهای موجود
clara هدف موجود نیست
hemophile موجود خون دوست
dermatome قسمت خارجی یک موجود
preexistent ازلیت موجود از قبل
polyembryony موجود چند جنینی
on hand وسایل موجود درانبار
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
humidity میزان بخار اب موجود درهوا
moisture content درصد رطوبت موجود در خاک
avaiiability موجود بودن بدرد خوردن
symbiont موجود زنده اجتمای یا همزی
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
humus موار الی موجود در خاک
hypostasis موجود فرضی حالت تعلیق
solute جسم حل شده موجود در محلول
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
hydrotaxis واکنش موجود زنده نسبت به اب
There are no tickets available for tonight . بلیط برای امشب موجود نیست
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
We dont have it in stock . این جنس موجود نیست ( نداریم )
zaps حذف داده موجود در فضای کاری
sylph روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
halobiont موجود زیست کننده دراب شور
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
addressability کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
abiogenesis ایجاد موجود زنده از موادبی جان
zapped حذف داده موجود در فضای کاری
preexist ازلی بودن قبلا موجود شدن
zap حذف داده موجود در فضای کاری
intravenously موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
intravenous موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
radicalism اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
zapping حذف داده موجود در فضای کاری
nucleon پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
set up انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
keratin ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
resource تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
delivery forecast پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
net storage انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
gamodeme نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
aprFs-ski فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
backtab برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
To preserve the status quo . وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
subject to being unsold فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
fixes تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fix تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
terpene هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
victualling bill پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
prtsc کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
anticatalyst مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
proprioceptive تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
insertion loss توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
parabiosis برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
symbion موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
stenotherm موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
transmigration حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
set up برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
geneva stop کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
spellcheck بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
full که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fullest که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
topology که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
drawbore کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
fusible read only memory MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
flagellant کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
infusionism اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
ageing ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
Pentium Pro قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
Intel شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
zero air voids unit weight وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
canonical schema نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
Archie سیستمی از سرورهای اینترنت که فایلهای عمومی موجود روی اینترنت را نشان میدهد
paged address آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
background processing کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
Rather than simply modifying existing designs she searches for new solutions. به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او [زن] به دنبال راه حل های تازه می رود.
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
intrinsic energy انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
backward read یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
lanolin لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
democratic party یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
aquatic organism زیوسته ابزی موجود زنده ابزی
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
hair [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
security کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
writ of error قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
safe format عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
synoptic situation شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
Millefleurs design طرح هزاران گل [در این طرح که نمونه قدیمی موجود آن مربوط به قرن هجدهم میلادی است در کشمیر بصورت محرابی بافته شده و در محراب را با انواع شکوفه ها و گل ها تزئین کرده اند.]
quick format که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
paged address که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
adaptable organism موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
form 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
current operating allowance سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
vivisect موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
voluntary manslaughter قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com