Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
English
Persian
prevalent
فائق مرسوم
Other Matches
prevailing
فائق
paramount
فائق
surpassing
فائق
to get over
فائق امدن بر
come on strong
<idiom>
فائق آمدن
surmountable
فائق شدنی
surmounts
فائق امدن
insuperable
فائق نیامدنی
surmounting
فائق امدن
surmounted
فائق امدن
surmount
فائق امدن
trancscendent
افضل فائق
gets
فائق امدن
get
فائق امدن
overpass
فائق امدن بر
getting
فائق امدن
hurdles
فائق امدن بر
hurdle
فائق امدن بر
overpasses
فائق امدن بر
win through
برمشکلات فائق امدن
overtop
فائق امدن بر بلندتربودن
bite the bullet
<idiom>
فائق آمدن بر مشکلات
get over something
<idiom>
فائق آمدن برمشکلات
run over
<idiom>
فائق آمدن برچیزی
sweep off one's feet
<idiom>
بر احساسات فائق آمدن
superable
تفوق یافتنی فائق شدنی
insurmountable
فائق نیامدنی غیر قابل عبور
waltz off with
<idiom>
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
quite the thing
مرسوم
customary
مرسوم
alamode
مرسوم
in fashion
مرسوم
habitude
مرسوم
consuetudinary
مرسوم
standards
مرسوم
standard
مرسوم
vogueish
مرسوم
voguish
مرسوم
tide (someone) over
<idiom>
کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
introduced
مرسوم کردن
to be in f.
مرسوم بودن
introduce
مرسوم کردن
orthodox
مطابق مرسوم
vogue
عادت مرسوم
usual
عادی مرسوم
introduces
مرسوم کردن
introducing
مرسوم کردن
colloquialisms
جمله مرسوم درگفتگو
colloquialism
جمله مرسوم درگفتگو
outmode
از مد افتادن غیر مرسوم
conventional
مرسوم مطابق ایین وقاعده
Dravidian architecture
[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
april fool
شوخی هاو دروغهای مرسوم در این روز
concerted action
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او
[مرد]
باید از آنها حمایت بکند.
bourgeois
<adj.>
از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
chess board rug
قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
thumbnails
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
Lancet style
[سبک گوتیکی اواخر قرن نوزده مرسوم به سبک نیزه ای]
wager of battle
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
dowry rug
قالیچه جهیزیه
[این نوع قالیچه بصورت سنت، توسط عروس جهت خانه جدید خود بافته می شود و بیشتر بین عشایر و روستاییان مرسوم است.]
standardised
مرسوم کردن متعارف کردن
standardizing
مرسوم کردن متعارف کردن
standardizes
مرسوم کردن متعارف کردن
standardize
مرسوم کردن متعارف کردن
standardising
مرسوم کردن متعارف کردن
standardises
مرسوم کردن متعارف کردن
sizing
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
kanat
نوعی گلیم ترکی
[روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
gold washing
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com