English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
score فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scored فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scores فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
Other Matches
From a social standpoint ( viewpoint ) . ازنقطه نظر اجتماعی
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawns اغاز اغاز شدن
dawned اغاز اغاز شدن
dawn اغاز اغاز شدن
dawning اغاز اغاز شدن
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
entrances اغاز
scratch line خط اغاز
inchoation اغاز
origins اغاز
get away اغاز
initio در اغاز
jump off اغاز
origin اغاز
entrancing اغاز
beginnings اغاز
kick off اغاز
inception اغاز
authorship اغاز
instep اغاز
insteps اغاز
initiation اغاز
entrance اغاز
entranced اغاز
initation اغاز
originationu اغاز
incipience or ency اغاز
outset اغاز
getaways اغاز
getaway اغاز
primordium اغاز
kick-offs اغاز
kick-off اغاز
terminus a que اغاز
venues اغاز
onset اغاز
exordium اغاز
abinitio از اغاز
beginning اغاز
venue اغاز
commencement اغاز
launched اغاز کردن
begins اغاز شدن
begins اغاز کردن
begin اغاز شدن
launch اغاز کردن
begin اغاز کردن
incipit شروع و اغاز
nodal point نقطه اغاز
initial واقع در اغاز
initialed واقع در اغاز
initialing واقع در اغاز
uppermost از اغاز از ابتدا
self initiated خود اغاز
initials واقع در اغاز
primes درجه یک اغاز
primed درجه یک اغاز
push off اغاز کردن
prime درجه یک اغاز
initiates اغاز کردن
initialling واقع در اغاز
launching اغاز کردن
launches اغاز کردن
initialled واقع در اغاز
to take to اغاز نهادن
wire to wire از اغاز تا فرجام
at the start در اغاز کار
lead off اغاز کردن
inaugurates اغاز کردن
inaugurated اغاز کردن
inaugurate اغاز کردن
thru از اغاز تاانتها
inchoate اغاز کردن
jump off اغاز حمله
initiating اغاز کردن
initiate اغاز کردن
initiated اغاز کردن
at first در اغاز کار
inaugurating اغاز کردن
takeoff اغاز پرش
initial point نقطه اغاز
takeoffs اغاز پرش
commencing اغاز کردن
commences اغاز کردن
commenced اغاز کردن
commence اغاز کردن
alpha and omega اغاز و فرجام
leadoff اغاز ضربت
debuts اغاز کار
debut اغاز کار
introductive اغاز کننده
birth اغاز کردن
start of message اغاز پیام
som اغاز پیام
inaugurator اغاز کننده
alphas اغاز شروع
start of taxt اغاز متن
birth اغاز زاد
births اغاز زاد
births اغاز کردن
alpha اغاز شروع
start of heading اغاز سرفصل
start bit بیت اغاز
soft start اغاز نرم
to push off اغاز کردن
from a to izzard از اغاز تا انجام
incept اغاز کردن
revivals اغاز رونق
revival اغاز رونق
originated اغاز شدن یاکردن
staggers خط اغاز مسیر هر دونده
prefacing اغاز پیش گفتار
through از اغاز تا انتها کاملا
start bit ذرهء اغاز نما
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
staggering خط اغاز مسیر هر دونده
new departure اغاز رویه تازه
initial boiling point نقطه اغاز جوشش
upfield نقطه اغاز بازی
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
stagger خط اغاز مسیر هر دونده
kick off ضربه اغاز بازی
aurora سرخی شفق اغاز
christmas tide هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
originating اغاز شدن یاکردن
prefaced اغاز پیش گفتار
prefaces اغاز پیش گفتار
wire خط اغاز یا پایان مسابقه
kickoff ضربه اغاز بازی
wires خط اغاز یا پایان مسابقه
preface اغاز پیش گفتار
originate اغاز شدن یاکردن
jump the gum خطا در اغاز پرش
originates اغاز شدن یاکردن
multilaunching اغاز بکار چندتایی
exordial مربوط به اغاز یا مقدمه
flagman پرچم دار خط اغاز
reoccupy دوباره اغاز کردن
set position اماده در نقطه اغاز
stage قراردادن اتومبیل در خط اغاز
grid start حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
stages قراردادن اتومبیل در خط اغاز
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
era اغاز تاریخ عصر
eras اغاز تاریخ عصر
decadence فساد اغاز ویرانی
to take arms جنگ اغاز کردن
pullulate اغاز توسعه نهادن
hajime اغاز مبارزه کاراته
initialled پاراف در اغاز قرار دادن
pre game drills تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
initials پاراف در اغاز قرار دادن
initialling پاراف در اغاز قرار دادن
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
initialing پاراف در اغاز قرار دادن
false starts اغاز نادرست خطا در شروع
overture اغاز عمل پیش در امد
false start اغاز نادرست خطا در شروع
begin اغاز نهادن شروع کردن
epoch اغاز فصل جدید عصر
inchoative تازه اغاز شده اغازی
begins اغاز نهادن شروع کردن
epochs اغاز فصل جدید عصر
bump start اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
overtures اغاز عمل پیش در امد
tee off اغاز کردن محکم زدن
initial پاراف در اغاز قرار دادن
jump spin چرخش با اغاز پرش بهوا
initialed پاراف در اغاز قرار دادن
repositional با حروف اضافه اغاز شده
unilinear دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
endpaper صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
approach دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
barrier نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
greenie ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
approaches دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
an inceptive فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive verb فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
barriers نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
approached دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
committee boat قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
jump-starting شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com