English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
offset distance فاصله برون محوری
Other Matches
buttress centres فاصله محوری پشت بندها
axial position حالت محوری قرارگاه محوری
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
axile محوری
axial محوری
uniaxial یک محوری
monaxial یک محوری
triaxial سه محوری
rotates محوری
pivotal محوری
rotate محوری
rotated محوری
adaxial محوری
axial thrust فشار محوری
axial stress تنش محوری
axial section برش محوری
axial thrust بار محوری
axial runout ضربه محوری
axial runout شوک محوری
axial ligation لیگاندپوشی محوری
sociocentrism جامعه- محوری
axial flow impulse turbine توربین محوری
thrusts فشار محوری
axially symmetric متقارن محوری
axially parallel در راستای محوری
thrusting فشار محوری
axially parallel موازی محوری
axial vector بردار محوری
xenocentrism بیگانه محوری
thrust فشار محوری
egocentricism خود محوری
egocentricity خود محوری
triaxial shear test ازمایش سه محوری
pluriaxial چند محوری
pivoting window پنجره محوری
axial bond پیوند محوری
axial compression فشار محوری
axial flow جریان محوری
uniaxial bending خمش یک محوری
uniaxial force نیروی تک محوری
axial flow turbine توربین محوری
axisymmetric متقارن محوری
axial load بار محوری
axial position وضعیت محوری
anthropocentrism انسان محوری
axial rake angle زاویه محوری
axial runout رانش محوری
trochoid محوری فرفرهای
orbital overlap همپوشانی محوری
compass swing چرخش خط محوری
nutation رقص محوری
end thrust فشار محوری
triaxial deformation تغییر شکل سه محوری
uniaxial دارای یک محور یک محوری
angular contact thrust ball bearing بلبرینگ طولی محوری
axial mining مین گذاری محوری
radial محوری مربوط به رادیو
pivot journal یاطاقان گرد محوری
axial feed method روش تغذیه محوری
armature end play بازی محوری ارمیچر
axial rotation symmerty تقارن چرخشی محوری
cylinder roller thrust bearing یاطاقان غلطکی محوری
shaft extension قسمت الحاقی محوری
tog method روش دیدبانی محوری
radials محوری مربوط به رادیو
thrust بار محوری ضربه
thrusts بار محوری ضربه
thrusting بار محوری ضربه
triaxial compression test ازمایش فشار سه محوری
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
rotation about ... دوران دور ... [محوری یا جایی]
parataxic mode شیوه ادراکی خود- محوری
double thrust ball bearing بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double thrust bearing یاطاقان با فشار محوری دوبل
drilling thrust فشار محوری مته کاری
end play حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
rachis اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
sympodium منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
reverse flow engine توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
extrados برون سو
outputs برون ده
output برون ده
exogenous برون زا
outsides برون
outside برون
without برون
outhaul line برون کش
outcrop برون زد
outcrops برون زد
ornithopter هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
z axis محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
effusion برون ریزی
output برون داد
outputs برون داد
extrapolation برون یابی
effusions برون تراوی
extrafusal برون دوکی
effusions برون ریزی
effusion برون تراوی
extratensive برون نگر
suburb برون شهر
extraterritorial برون مرزی
extraterritoriality برون مرزی
extroversion برون گرایی
extrajection برون اندازی
extragalactic برون کهکشانی
evacuation برون ریزی
evacuation برون بری
exudation برون نشست
exvia برون زیست
suburban برون شهری
extroverts برون گرای
extrovert برون گرای
extrapolations برون یابی
ectorderm برون پوست
effuent برون ریز
out flow برون ریز
egest برون کردن
epithelium برون پوش
exocathection برون پردازی
exocrine برون تراو
exogamy برون پیوندی
ectoparasite انگل برون زی
exogenous برون زاد
outsight برون بینی
outlier برون هشته
outer directed برون وابسته
out group برون گروه
copper extraction برون کشیدن مس
pericardium برون شامه دل
offline برون خطی
objectivism برون گرایی
exogamy برون همسری
accommodation برون سازی
physiognomy برون چهر
physiognomies برون چهر
extracyclic برون حلقهای
immigration برون کوچی
accommodations برون سازی
self contained برون بی نیاز
exogen گیاه برون رو
exogenous برون روینده
acting out برون ریزی
exopsychic برون روانی
externality برون بودگی
exteroceptive برون تنی
exterritorial برون مرزی
oversea برون مرزی
off line برون خطی
the out ward eye چشم برون
exogenous variable متغیر برون زا
objectives برون ذات
emigration برون کوچی
purge برون ریزی
objective برون ذات
purges برون ریزی
purged برون ریزی
superficial degradation برون تباهی
eccentricity برون مرکزی
discharge برون ریزی
drive! برون! [با ماشین]
discharges برون ریزی
eccentricities برون مرکزی
axil گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
extraspectral hue فام برون طیفی
supinator muscle عضله برون گردان
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
pericardiac وابسته به برون شامه دل
outputs برون گذاشت برونگذار
State Department وزارت برون مرز
epicarp پوست میوه برون بر
extragalactic nebula سحابی برون کهکشانی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
to reveal itself از پرده برون افتادن
ectoplasm اکتوپلاسم برون مایه
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
pericardial وابسته به برون شامه دل
exterritoriality حقوق برون مرزی
discharge of affect برون ریزی هیجانی
extrapolating برون یابی کردن
exocrine gland غده برون ریز
output برون گذاشت برونگذار
outbreeding برون زاد اوری
out of line coding کدگذاری برون خطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com