English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rivet pitch فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
Other Matches
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
active centers مراکز فعال
growth centers مراکز رشد
financial centers مراکز مالی
higher brain centers مراکز عالی مغز
face centered cubic مکعب مراکز وجوه پر
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
urban مربوط به شهر مراکز شهری
fcc lattice شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
telephone plant تشکیلات مراکز تلفن خودکار
face centered cubic lattice شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
telephone switching technique تکنیک مراکز تلفن خودکار
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
telephone switchboard قفسه اتصالات مراکز تلفن خودکار
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
ice fishing ماهیگیری از سوراخهای یخ
feed holes سوراخهای پیشبر
edge perforated با سوراخهای لبهای
code holes سوراخهای رمز
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
probation کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
infltrate از سوراخهای صافی گذراندن
sprocket holes سوراخهای چرخ دندهای
Alcaraz یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
lightening hole سوراخهای کاهش وزن ناو
earth stopper مامور بستن سوراخهای روباه
pitch زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitches زاویه سوراخهای گوی بولینگ
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
bye hole سوراخهای باقیمانده پس ازمعلوم شدن نتیجه مسابقه گلف
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
feed سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
feeds سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
card کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
cards کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
speculum اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
overpunching تغییر داده روی نوار کاغذ با ایجاد سوراخهای اضافی
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
perforations خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
Chad محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
seeps از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seep از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeping از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeped از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
SMT روش تولید تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح آن و نه روی سوراخهای آن نصب شده اند
Tianjan شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
sprocket feed محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
DOR سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
reader ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
Senneh سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
spacing فاصله
equidistant هم فاصله
interregnums فاصله
interregnum فاصله
single space تک فاصله تو هم
interregna فاصله
space bar فاصله زن
em dash خط فاصله ام
en dash خط فاصله ان
discontinuance فاصله
diastema فاصله
head space فاصله سر
blank character فاصله
intermezzo فاصله
intermittence فاصله
range فاصله
ranged فاصله
length فاصله
lengths فاصله
hiatus فاصله
per saltum بی فاصله
gaps فاصله
ranges فاصله
interval فاصله
gap فاصله
blankest فاصله
distance فاصله
tele فاصله
space فاصله
clearance فاصله
unremittingly بی فاصله
spaces فاصله
spaces جا فاصله
blank فاصله
space جا فاصله
distances فاصله
spacing فاصله بندی
f. distance or length فاصله کانونی
dutter فاصله ستونها
spacing فاصله گذاری
intervalometer فاصله سنج
interspace فاصله مدت
angular distance فاصله زاویهای
focus فاصله کانونی
input gap فاصله اولیه
time period فاصله زمان
clearance فاصله باز
blank character دخشه فاصله
gulfs فاصله زدوری
interval فاصله [ریاضی]
interim فیمابین فاصله
interlude بادخور فاصله
interludes بادخور فاصله
line spacing فاصله سطرها
time lag فاصله زمانی
time lags فاصله زمانی
time out وقفه فاصله
close range فاصله نزدیک
light gap فاصله روشنایی
light gap فاصله نور
lattice spacing فاصله شبکه
known distance فاصله معلوم
keyspace فاصله کلیدی
gulf فاصله زدوری
interstice ترک فاصله
interval confidence فاصله اطمینان
infighting نبرد در فاصله کم
ignition spark gap فاصله جرقه
frequency distance فاصله فرکانس
leading فاصله خطوط
dead rise فاصله مرده
focal length فاصله کانونی
deflationary gap فاصله تنزلی
focal distance فاصله کانونی
interrupted فاصله دار
diatessaron فاصله یک چهارم
fiducial interval فاصله اطمینان
focussing فاصله کانونی
distance meter فاصله سنج
focusses فاصله کانونی
focussed فاصله کانونی
frequency spacing فاصله فرکانس
hard space فاصله واصل
ignition gap فاصله جرقه
period فاصله زمان
time span فاصله زمان
head space فاصله سر تیربار
center distance فاصله مرکزی
center distance فاصله ازمرکز
class interval فاصله طبقه
focused فاصله کانونی
haul distance فاصله حمل
code distance فاصله رمز
coherence distance فاصله همدوسی
confidence interval فاصله اطمینان
confidence interval فاصله اعتماد
focuses فاصله کانونی
elongation فاصله زاویهای
piston clearnce فاصله پیستون
range meter فاصله سنج
respite _ فاصله استراحت
time interval فاصله زمانی
terraces spacing فاصله تراسها
shim فاصله پرکن
shouting distance فاصله صدا رس
sight distance فاصله دید
polar distance فاصله قطبی
tooth gap فاصله دندانه
spanned فاصله معین
tritone فاصله سه گام
tritone فاصله سه اهنگ
span فاصله معین
lapsing فاصله زمانی
lapses فاصله زمانی
lapse فاصله زمانی
track pitch فاصله شیار
intermission فاصله عود
intermissions فاصله عود
interval فاصله تاکتیکی
subinterval فاصله فرعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com