English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
head space فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
Other Matches
face پیشانی جنگی گلنگدن
faces پیشانی جنگی گلنگدن
breech head پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
pipehead انتهای خط لوله
swan neck انتهای خمیده لوله
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
dead end انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead ends انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
crosshead لوله انتهای میل لنگ یاپیستون موتور بخار
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
escry فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
eot maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
spanner گلنگدن
spanners گلنگدن
bolted گلنگدن
breech block گلنگدن
bolt گلنگدن
bolting گلنگدن
bolts گلنگدن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
lock قفل گلنگدن
breechblock گلنگدن تفنگ
bolt release رهاکننده گلنگدن
locks قفل گلنگدن
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
warships کشتی جنگی ناو جنگی
warship کشتی جنگی ناو جنگی
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
bolts رول کوهنوردی گلنگدن
bolting رول کوهنوردی گلنگدن
bolt رول کوهنوردی گلنگدن
bolted رول کوهنوردی گلنگدن
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
firing pin سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
extract گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extracted گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extracts گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extracting گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
space فاصله دادن فاصله داشتن
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
front face پیشانی
front view پیشانی
foreheads پیشانی
frontal پیشانی
fascias پیشانی
foreheand پیشانی
sinciput پیشانی
forehead پیشانی
brow پیشانی
brows پیشانی
fascia پیشانی
haffit پیشانی
haffet پیشانی
faces پیشانی
face پیشانی
sockets بست لوله دوراهی لوله
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
headband پیشانی بند
entablature پیشانی در معماری
frontal bone استخوان پیشانی
coronets پیشانی بند
prefrontal پیش پیشانی
frontlet پیشانی بند
coronet پیشانی بند
retreating forehead پیشانی تو رفته
head lamp چراغ پیشانی
head band پیشانی بند
metopic وابسته به پیشانی
frontal lobe قطعه پیشانی
riser پیشانی پله
crownet پیشانی بند
headbands پیشانی بند
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
frontonasal مربوط به پیشانی وبینی
nasofrontal وابسته به بینی و پیشانی
kotow پیشانی برخاک نهادن
prefrontal cortex قشر پیش پیشانی
beetle brow پیشانی پیش امده
frontlet پیشانی اسب وغیره
foretop کاکل موی پیشانی
bevelled edge weld جوش درز پیشانی
frontomalar bone استخوان پیشانی وگونه
shim خط سفید پیشانی اسب
frontal association area منطقه ارتباطی پیشانی
white face جانور پیشانی سفید
forelock کاکل موی پیشانی
kowtow پیشانی برخاک نهادن
kow-tows پیشانی بر زمین نهادن
to knock head پیشانی برخاک نهادن
kow-towing پیشانی بر زمین نهادن
corsa [پیشانی در گچ بری سر ستونها]
kow-towed پیشانی بر زمین نهادن
frontal lobe syndrome نشانگان قطعه پیشانی
frontomalar مربوط به پیشانی وگونه
kow-tow پیشانی بر زمین نهادن
forelocks کاکل موی پیشانی
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
front خط اول میدان رزم پیشانی
glabella برامدگی پیشانی میان دو ابرو
diadems سربندیا پیشانی بند پادشاهان
fronting خط اول میدان رزم پیشانی
phylactery پیشانی بند وباز وبند
diadem سربندیا پیشانی بند پادشاهان
sinus درون حفرههای پیشانی وگونه ها
sinuses درون حفرههای پیشانی وگونه ها
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
architrave-cornice [پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
frisette حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
lovelock طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
kow-towed زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
to knock head چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kow-tows زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kowtow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kotow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
english toy spaniel نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
dentil-band [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
end of line انتهای خط
logic seeking انتهای خط وط
cow's tail انتهای طناب
return نشانههای انتهای خط
dead burned انتهای اشتعال
depth انتهای پرز
fluke انتهای دم نهنگ
end of form انتهای ورقه
end of file انتهای فایل
end of file انتهای پرونده
baseline خط انتهای زمین
drill tang انتهای مته
batang son انتهای کف دست
baselines خط انتهای زمین
returned نشانههای انتهای خط
loose end انتهای تاریانخ
end of massage انتهای پیام
loose end انتهای شل هرچیزی
end of transmission انتهای مخابره
end of volume انتهای جلد
loose ends انتهای شل هرچیزی
cable tail انتهای سیم
loose ends انتهای تاریانخ
bitter end انتهای درد
flukes انتهای دم نهنگ
returning نشانههای انتهای خط
end of line انتهای سطر
returns نشانههای انتهای خط
rear court انتهای زمین
end of medium انتهای رسانه
end of message انتهای پیام
end of record انتهای مدرک
end of reel انتهای حلقه
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
loop درو در انتهای خرک
looped درو در انتهای خرک
nock شکاف انتهای کمان
loops درو در انتهای خرک
ST connector اتصالی در انتهای فیبرنوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com