English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
record gap فاصله خالی بین رکوردها
Other Matches
soft carriage return خط فاصله خالی
lacuna فاصله جای خالی
clearance هوا فضای خالی فاصله
void فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
record count شمارش رکوردها
alphabetical order ترتیب رکوردها
record separator جداکننده رکوردها
record management مدیریت رکوردها
vacancies محل خالی جای خالی
vacancy محل خالی جای خالی
record layout ترتیب کلی رکوردها
record blocking دسته کردن رکوردها
record layout طرح کلی رکوردها
record blocking بلاکه کردن رکوردها
record gap شکاف بین رکوردها
blocking factor تعداد رکوردها در بلاک
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
lengths تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
indexing فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
chronological order ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
interrogation ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
interrogations ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
length تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
map شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
accession number شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
databases شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
maps شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
database شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
outputs مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
libraries کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
add فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adding فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adds فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
tabling ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
updates فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
record برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
updated فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
update فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
manager برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
managers برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
blank cell سل خالی
vacuous خالی
tenantless خالی
sunken خالی
forspent خالی
hollow dam سد تو خالی
indigent خالی
destitute خالی
devoid خالی از
empty خالی
empties خالی
blank خالی
barren خالی
bare خالی
windy خالی
arid خالی
vacuous خالی
stilted <adj.> تو خالی
phantom <adj.> تو خالی
frothy <adj.> تو خالی
emptiest خالی
underweight سر خالی
light-weight سر خالی
vacant خالی
unoccupied خالی
inane خالی
devoid خالی
void خالی
emptied خالی
toom : خالی
emptier خالی
unloaded خالی کردن
isthmuses تنگه خالی
emptiness خالی بودن
disengaged فارغ خالی
cenotaph مقبره خالی
vented خالی کردن
isthmus تنگه خالی
vent خالی کردن
unloads خالی کردن
dappled خال خالی
venting خالی کردن
prosaic خالی از لطف
vents خالی کردن
unload خالی کردن
gaps محل خالی
cenotaphs مقبره خالی
clear out خالی کردن
clear-out خالی کردن
to clear out خالی کردن
evacuate خالی کردن
evacuated خالی کردن
evacuates خالی کردن
evacuating خالی کردن
vacate خالی کردن
vacated خالی کردن
space جای خالی
merest محض خالی
gap محل خالی
cavities فضای خالی
cavity فضای خالی
arid خالی بیمزه
depleting خالی کردن
depletes خالی کردن
depleted خالی کردن
deplete خالی کردن
mere محض خالی
vacating خالی کردن
vacates خالی کردن
bleak <adj.> خالی از سکنه
vacancy جای خالی
dodge جا خالی دادن
duck جا خالی دادن
parry جا خالی دادن
turn out <idiom> خالی کردن
cop-outs شانه خالی
cop-out شانه خالی
void volume حجم خالی
vacuity فضای خالی
vacantness محل خالی
vacant space محل خالی
vacant space جای خالی
gap جای خالی
blank جای خالی
blasted [uninhabitable] <adj.> خالی از سکنه
barren <adj.> خالی از سکنه
to offload خالی کردن
unmistakable خالی از اشتباه
empty-handed <adj.> دست خالی
light-handed <adj.> دست خالی
crude <adj.> خالی از ظرافت
desolate <adj.> خالی از سکنه
empty خالی از سکنه
lonely خالی از سکنه
vacant possession ملک خالی
ungraceful خالی ازلطف
empty string رشته خالی
disembogue خالی شدن
cofferdam فضاهای خالی
bread alone نان خالی
blank space جای خالی
blank file جای خالی در صف
discharger for battery باتری خالی کن
battery discharger باتری خالی کن
barebone استخوان خالی
bare board برد خالی
bad break فضای خالی
azoic خالی ازحیات
assoil خالی کردن
indiscriminate خالی ازتبعیض
leers خالی تهی
leering خالی تهی
leered خالی تهی
emptily بطور خالی
empty running کارکرد خالی
to work off خالی کردن
to play a gun on خالی کردن
to load off خالی کردن
to give vent to one's wrath دق دل را خالی کردن
to cleanovt خالی کردن
off risks خالی از خطر
let out خالی کردن
let off خالی کردن
lacuna فضای خالی
knock out خالی کردن
give way جا خالی کردن
gameless خالی ازشکار
free space فضای خالی
free from slip خالی از لغزش
free from backlash خالی از لقی
free form defects خالی از خطا
fair minded خالی از اغراض
leer خالی تهی
space فضای خالی
drains خالی کردن اب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com