Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
calibration marker
فاصله یاب راداری
radar range mark
فاصله یاب راداری
range marker
فاصله یاب راداری
Other Matches
radar silence
سکوت راداری
ramark
فار راداری دریایی
ghost signals
علایم راداری سرگردان
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
radio altimeter
ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
radar altitude
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
space
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
per saltum
بی فاصله
unremittingly
بی فاصله
distance
فاصله
distances
فاصله
blank character
فاصله
spacing
فاصله
gaps
فاصله
length
فاصله
lengths
فاصله
hiatus
فاصله
gap
فاصله
space bar
فاصله زن
equidistant
هم فاصله
intermezzo
فاصله
tele
فاصله
ranged
فاصله
ranges
فاصله
interregnums
فاصله
interval
فاصله
interregnum
فاصله
interregna
فاصله
single space
تک فاصله تو هم
intermittence
فاصله
en dash
خط فاصله ان
spaces
فاصله
spaces
جا فاصله
discontinuance
فاصله
space
فاصله
space
جا فاصله
blank
فاصله
range
فاصله
blankest
فاصله
clearance
فاصله
diastema
فاصله
head space
فاصله سر
em dash
خط فاصله ام
infighting
نبرد در فاصله کم
f. distance or length
فاصله کانونی
shim
فاصله پرکن
safe distance
فاصله بی خطر
interim
فیمابین فاصله
focal distance
فاصله کانونی
distance meter
فاصله سنج
interspace
فاصله مدت
interval confidence
فاصله اطمینان
elongation
فاصله زاویهای
dutter
فاصله ستونها
fiducial interval
فاصله اطمینان
shouting distance
فاصله صدا رس
ignition gap
فاصله جرقه
ignition spark gap
فاصله جرقه
code distance
فاصله رمز
input gap
فاصله اولیه
head space
فاصله سر تیربار
haul distance
فاصله حمل
hard space
فاصله واصل
social distance
فاصله اجتماعی
signal distance
فاصله علامتی
frequency spacing
فاصله فرکانس
frequency distance
فاصله فرکانس
interludes
بادخور فاصله
sight distance
فاصله دید
spans
فاصله معین
interlude
بادخور فاصله
mode interval
فاصله نما
class interval
فاصله طبقه
line spacing
فاصله سطر
close range
فاصله نزدیک
coherence distance
فاصله همدوسی
confidence interval
فاصله اطمینان
confidence interval
فاصله اعتماد
center distance
فاصله ازمرکز
center distance
فاصله مرکزی
normal interval
فاصله معمولی صف
blank character
دخشه فاصله
magnet gap
فاصله هوایی
line to line spacing
فاصله سطور
piston clearnce
فاصله پیستون
line spacing
فاصله خطوط
polar distance
فاصله قطبی
angular distance
فاصله زاویهای
light gap
فاصله روشنایی
light gap
فاصله نور
known distance
فاصله معلوم
keyspace
فاصله کلیدی
deflationary gap
فاصله تنزلی
diatessaron
فاصله یک چهارم
respite _
فاصله استراحت
time out
وقفه فاصله
time lags
فاصله زمانی
time lag
فاصله زمانی
dead rise
فاصله مرده
lattice spacing
فاصله شبکه
interstice
ترک فاصله
line spacing
فاصله سطرها
spacing
فاصله بندی
spacing
فاصله گذاری
range meter
فاصله سنج
gulfs
فاصله زدوری
gulf
فاصله زدوری
focal length
فاصله کانونی
intervalometer
فاصله سنج
focus
فاصله کانونی
spaces
جا فاصله مدت
spaces
فاصله مدت
period/stretch/lapse of time
فاصله زمان
intermission
فاصله عود
intermissions
فاصله عود
distant
فاصله دار
vacation
فاصله دو اجلاس
vacations
فاصله دو اجلاس
white space
فاصله سفید
vertical interval
فاصله عمودی
unspaced practice
تمرین بی فاصله
unit distance
با فاصله واحد
spaced
فاصله دار
tritone
فاصله سه گام
tritone
فاصله سه اهنگ
spaces
فاصله گذاشتن
space
فاصله مدت
space
جا فاصله مدت
focused
فاصله کانونی
focuses
فاصله کانونی
focussed
فاصله کانونی
focusses
فاصله کانونی
focussing
فاصله کانونی
interval
فاصله
[ریاضی]
leading
فاصله خطوط
interrupted
فاصله دار
clearance
فاصله باز
time span
فاصله زمان
period
فاصله زمان
time period
فاصله زمان
space
فاصله گذاشتن
tooth gap
فاصله دندانه
terraces spacing
فاصله تراسها
stadimeter
فاصله یاب
removed
فاصله خانوادگی
interval
فاصله تاکتیکی
telemeter
فاصله سنج
lapses
فاصله زمانی
subinterval
فاصله فرعی
space condition
شرط فاصله
track pitch
فاصله شیار
space condition
حالت فاصله
spacing bias
پیشقدر فاصله
river
فاصله سفید
rivers
فاصله سفید
time interval
فاصله زمانی
span
فاصله معین
interval
فاصله زمانی
spanning
فاصله معین
lapse
فاصله زمانی
soft carriage return
خط فاصله خالی
lapsing
فاصله زمانی
spanned
فاصله معین
space bar
فاصله گذار
distributed practice
تمرین فاصله دار
distributed learning
یادگیری فاصله دار
ecological distance
فاصله بوم شناختی
interval timer
زمان سنج فاصله
interstellar space
فاصله میان ستارگان
spacial information
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
deflationary gap
فاصله حاصل از رکود
iteract
فاصله میان دو پرده
paragraphs
فاصله گذاری کردن
paragraph
فاصله گذاری کردن
spatial information
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
distance line
طناب تنظیم فاصله
space mark
علامت فاصله گذاری
distance protection
وسیله حفافت فاصله
distributed lag
توزیع فاصله زمانی
overhears
از فاصله دور شنیدن
economic haul distance
فاصله اقتصادی حمل
thick
با فاصله زیاد از دوسطح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com