English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
Other Matches
spiritualization جنبه روحانی دادن به
asexual فاقد خاصیت جنسی
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
unqulified فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
single track فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
politicises سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicize سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicising سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
spiritualize روحانی کردن
etherealize روحانی کردن
secularises غیر روحانی کردن
priest روحانی کشیشی کردن
priests روحانی کشیشی کردن
deconsecrate غیر روحانی کردن
secularizing غیر روحانی کردن
secularizes غیر روحانی کردن
secularising غیر روحانی کردن
secularised غیر روحانی کردن
secularize غیر روحانی کردن
secularized غیر روحانی کردن
defrock خلع کسوت روحانی کردن
revest جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
incapacitation فاقد صلاحیت کردن
denitrify فاقد نیترات کردن
unmans فاقد مردانگی کردن
depersonalize فاقد شخصیت کردن
unnerves فاقد عصب کردن
untune فاقد هم اهنگی کردن
unnerving فاقد عصب کردن
unman فاقد مردانگی کردن
unnerved فاقد عصب کردن
unmanning فاقد مردانگی کردن
unnerve فاقد عصب کردن
impoverish بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
deactivating بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
impropriate حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
desexualize فاقد قوه جنسی کردن
desex فاقد قوه جنسی کردن
indign فاقد شایستگی خشمگین کردن
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
disbud غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
sinicize جنبه چینی دادن چینی کردن
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
aspects جنبه
aspect جنبه
leers جنبه
leering جنبه
leered جنبه
leer جنبه
provisionality جنبه موقتی
perspectives جنبه فکری
sight جنبه چشم
perspective جنبه فکری
ambivalence دارای دو جنبه
pro جنبه مثبت
pro- جنبه مثبت
fortes جنبه قوی
forte جنبه قوی
sights جنبه چشم
self شخصیت جنبه
rheostat جنبه مقاومت الکتریکی
prospected پیش بینی جنبه
pragmatism جنبه عملی قطعیت
politick جنبه سیاسی دادن به
prospect پیش بینی جنبه
laicize جنبه عامیانه دادن به
phases اهله قمر جنبه
mysteriousness جنبه سری مرموزیت
sinify جنبه چینی دادن
prospects پیش بینی جنبه
materiality جنبه مادی ضرورت
personalize جنبه شخصی دادن به
prospecting پیش بینی جنبه
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
phase اهله قمر جنبه
phased اهله قمر جنبه
deoxygenate اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
the reverse of the medal طرف یا جنبه دیگر موضوع
specifies جنبه خاصی قائل شدن برای
specifying جنبه خاصی قائل شدن برای
specify جنبه خاصی قائل شدن برای
anthropomorphize جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
anthropomorphism قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
c استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
The pros and cons ( of something ) . جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
spiritualists روحانی
heavenly روحانی
clergyman روحانی
spiritual روحانی
etherean روحانی
unworldly روحانی
spiritualist روحانی
herdsman روحانی
unwordly روحانی
spiritually روحانی
clergymen روحانی
anagogic روحانی
marabou روحانی
herdsmen روحانی
marabout روحانی
sacred روحانی
ethereal روحانی
unfrocked روحانی
coroner هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
qui tam action دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
coroners هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
perdition مرگ روحانی
hymns سرود روحانی
heavenliness روحانی الوهیت
spirilual nutriment غذای روحانی
laywoman زن غیر روحانی
charisma جذبه روحانی
pastors پیشوای روحانی
pastor پیشوای روحانی
spirituality عالم روحانی
residentiary روحانی مقیم
temporal غیر روحانی
padre پدر روحانی
lay غیر روحانی
hymn سرود روحانی
lays غیر روحانی
prelacy حکومت روحانی
padres پدر روحانی
pastorate پیشوایی روحانی
pater پدر روحانی
copartnership ردای روحانی
spiritual روحانی معنوی
hierarch رئیس روحانی
wise کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wiser کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
kenosis اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
wisest کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
spirituous دارای حالت روحانی
laicism غیر روحانی بودن
apostles عالیترین مرجع روحانی
subdeacon معاون گماشته روحانی
secular songs سرودهای غیر روحانی
goddaughters دختر خواندهی روحانی
inquisitional وابسته به دادگاه روحانی
religious تارک دنیا روحانی
pneumatology مبحث موجودات روحانی
goddaughter دختر خواندهی روحانی
apostle عالیترین مرجع روحانی
raptures وجد روحانی ربایش
heaven خدا عالم روحانی
rapture وجد روحانی ربایش
layman شخص غیر روحانی
laymen شخص غیر روحانی
rapture شعف وخلسه روحانی
gnosticism فلسفه عرفانی یا روحانی
twice born تولدتازه روحانی یافته
hiearchic وابسته به سران روحانی
heavens خدا عالم روحانی
raptures شعف وخلسه روحانی
disfrock ازکسوت روحانی خارج شدن
reborn تغییر حالت روحانی یافته
gnostic دارای اسرار روحانی نهانی
charism عطیه الهی جذبه روحانی
unfrock از کسوت روحانی خارج شدن
minor order صفوف روحانی پایین درجه
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
spiritual غیر مادی بطور روحانی
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
laity مردم غیر روحانی ناشی
bankrupt of فاقد
frees فاقد
anurous فاقد دم
free فاقد
freeing فاقد
scentless فاقد بو
freed فاقد
ex- فاقد
sans فاقد
ex فاقد
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
officiant کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
laicize بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
hierarchy حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchies حکومت ودرجه بندی سران روحانی
inertialess فاقد اینرسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com