English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
nova فانی ستاره
Other Matches
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet ستاره سیار ستاره بخت
planets ستاره سیار ستاره بخت
finte فانی
memnetary فانی
passing فانی
fugitive فانی
fugitives فانی
mortals فانی
written in water فانی
mortal فانی
fleetingly فانی
fleeting فانی
deathly فانی
earthborn فانی
transitory فانی
undying غیر فانی
transients فانی کوتاه
afterworld عالم فانی
transient فانی کوتاه
decidua غشاء فانی
earth born خاکی فانی
earth دنیای فانی
death ful مردنی فانی
earths دنیای فانی
ephemera چیز زودگذر فانی
man of mould انسان خاکی یا فانی
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
indiscerptible ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
stelliform ستاره وار ستاره وش
starless بی ستاره
stars ستاره
asterisk ستاره
asterisks ستاره
stellar پر ستاره
starred ستاره
star ستاره
aster ستاره
lodestar ستاره قطبی
morning star ستاره صبح
evening star ستاره شامگاهی
morning star ستاره بامدادی
loadstar ستاره راهنما
dwarf star ستاره کوتوله
multiple star ستاره چندگانه
neptune ستاره نپتون
lodestar ستاره راهنما
neutron star ستاره نوترونی
gaint star ستاره غول
finger fish ستاره دریایی
moring star ستاره بامداد
sea pad ستاره دریایی
lodestaror load ستاره قطبی
loadstar ستاره قطبی
hesperus ستاره شام
lucifer ستاره بامدادی
lunette ستاره صغیر
hesper ستاره مغرب
georgium sidus ستاره جرج
fixed star ستاره ثابت
medusa ستاره دریایی
north star ستاره قطبی
farsi be engilisi ارایشگاه ستاره
rolling stone <idiom> ستاره سهیل
y winding اتصال ستاره
y network شبکه ستاره
y connection اتصال ستاره
vesper ستاره غروب
uranus ستاره اورانوس
supergaint ستاره ابرغول
stelliform بشکل ستاره
stellate ستاره مانند
shooting star ستاره ثاقب
hexagram ستاره شش وجهی
starlike ستاره مانند
starlet ستاره کوره
pulsating star ستاره تپنده
proto star پیش ستاره
polestar ستاره قطبی
polaris ستاره جدی
polaris ستاره قطبی
pluto ستاره پلوتو
planetesimal کوچک ستاره
sabaism ستاره پرستی
sea nettle ستاره دریای
starlet ستاره کوچک
star bit بیت ستاره
star washer واشر ستاره ای
y voltage ولتاژ ستاره
star voltage ولتاژ ستاره
star spangled ستاره نشان
star spangled مزین به ستاره
star finder ستاره یاب
star connection اتصال ستاره
north star ستاره شمالی
goat ستاره جدی
stellar شبیه ستاره
comet ستاره گیسودار
companion ستاره ندیم
an infinitude of stars تعدادنامحدودی ستاره
asterial ستاره شکل
asteroid شبیه ستاره
asterism نشان ستاره
pips ستاره سردوش
pipping ستاره سردوش
stellar ستاره وار
asteroids شبیه ستاره
mars ستاره مریخ
astrologer ستاره شناس
Jove ستاره مشتری
astral شبیه ستاره
Pole Star ستاره قطبی
goats ستاره جدی
astrologers ستاره شناس
comets ستاره گیسودار
asterisk نشان ستاره
asterisks نشان ستاره
pipped ستاره سردوش
starfish ستاره دریایی
shooting stars ستاره ثاقب
cameleopardalis ستاره زرافه
astronomer ستاره شناس
d. star ستاره جفتی
camelopard ستاره زرافه
astronomers ستاره شناس
astronmer ستاره شناس
day star ستاره بامداد
daystar ستاره بامداد
astronavigation ستاره نوردی
asteroidal مانند ستاره
pip ستاره سردوش
comets ستاره دنباله دار
star نشان ستاره اختر
starred نشان ستاره اختر
the north star ستاره قطبی یا شمالی
venus زن زیبا ستاره زهره
syzygy استقرارسه ستاره در خط مستقیم
supergaint ستاره فوق غول
stellular شبیه ستاره کوچک
trigon سه حالتی ستاره سه تایی
stellify بشکل ستاره درامدن
trigon اجتماع سه ستاره باهم
stellify بشکل ستاره دراوردن
lucky star <idiom> ستاره بخت واقبال
comet ستاره دنباله دار
all star تیم تمام ستاره
medusoid مانند ستاره دریایی
asterisks با ستاره نشان کردن
asterisk با ستاره نشان کردن
receptors ستاره مساعد گیرنده
receptor ستاره مساعد گیرنده
astreated تزئین شده با ستاره ها
pentagram ستاره پنج راس
pentalpha ستاره پنج پره
asteroids ستاره مانند ستارهای
all-star تیم تمام ستاره
twinkling چشمک زدن ستاره
caster ستاره اول دو پیکر
campaign star نشان جنگی ستاره
bronze star medal مدال ستاره برنز
blazing star ستاره دنباله دار
azimuth ازیموت ستاره السمت
giant star ستاره بزرگ و درخشان
he can read the sky ستاره شناس است
asterism هر چیزی شبیه ستاره
stardom ستاره شدن سینماوغیره
asteroid ستاره مانند ستارهای
moring star ستاره صبح ناهید
pulsating star ستاره ضربان دار
Dingbat نوشتاری که حاوی ستاره
castors ستاره اول دو پیکر
star crossed دارای ستاره نحس
castor ستاره اول دو پیکر
star globe ستاره یاب کروی
star of bethlehem ستاره بیت اللحم
shiner ستاره کلاه ابریشمی
star delta switch کلید ستاره مثلث
starlight وابسته بنور ستاره
regulus ستاره قلب الاسد
stars نشان ستاره اختر
starfinder دستگاه ستاره یاب
casters ستاره اول دو پیکر
planetariums سیاره نما ستاره دیدگاه
planetarium سیاره نما ستاره دیدگاه
pole position آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
solstitium [نقطه] انقلاب [ستاره شناسی]
ace ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
aces ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
sirius ستاره کاروان کش درکلب اکبر
the track of a comet مسیر ستاره دنباله دار
asteriated دارای اشعهء ستاره مانند
hydromedusa نجم البحر یا ستاره دریایی
starlit روشن شده از نور ستاره
star ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
starred ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com