English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (8 milliseconds)
English Persian
cash crop فرآورد فروشی
Other Matches
cottage industry فرآورد خانگی
cash crop فرآورد نقدینهساز
cottage industries فرآورد خانگی
bistros اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro اغذیه فروشی و مشروب فروشی
for sale فروشی
sales فروشی
on offer فروشی
disposability فروشی
on sale فروشی
whole sale dealer عمده فروشی
barroom نوشابه فروشی
stapling مرکزعمده فروشی
bijouterie جواهر فروشی
wineshop باده فروشی
stapled مرکزعمده فروشی
cash crop محصول فروشی
snobbery افاده فروشی
slave trade برده فروشی
retail خرده فروشی
retail جزئی فروشی
staple مرکزعمده فروشی
butchery business گوشت فروشی
chandlery شمع فروشی
retail sales خرده فروشی
optometry عینک فروشی
priggery علم فروشی
newsstand روزنامه فروشی
retail dealing خرده فروشی
peacockery خود فروشی
prudishness عفت فروشی
pedlary دست فروشی
priggishness علم فروشی
retail trade خرده فروشی
salter نمک فروشی
jewelry جواهر فروشی
dealing in slaves برده فروشی
toploftiness خود فروشی
toggery لباس فروشی
taproom بارمشروب فروشی
glassman شیشه فروشی
greengrocery سبزی فروشی
slopwork دوخته فروشی
short sale سلم فروشی
short sale پیش فروشی
perfumery عطر فروشی
ironmongery اهن فروشی
smithies اهن فروشی
smithy اهن فروشی
snack bars ساندویچ فروشی
grocery خواربار فروشی
wholesale عمده فروشی
whole sale trade عمده فروشی
draperies پارچه فروشی
grocer's خواربار فروشی
grocer's shop خواربار فروشی
upholstery پرده فروشی
upholstery مبل فروشی
pedantry فضل فروشی
drugstore دوا فروشی
drugstores دوا فروشی
food shop خواربار فروشی
snack bar ساندویچ فروشی
haberdashery خرازی فروشی
draperies ماهوت فروشی
drapery ماهوت فروشی
drapery پارچه فروشی
grocery store [American E] خواربار فروشی
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
resale price بهای خرده فروشی
quantity discount تخفیف عمده فروشی
proslavery طرفداری از برده فروشی
retail price قیمت خرده فروشی
vintnery عمده فروشی شراب
wholesale price قیمت عمده فروشی
wineshop مغازه شراب فروشی
oversold فزون فروشی کردن
oversells فزون فروشی کردن
overselling فزون فروشی کردن
oversell فزون فروشی کردن
convenience stores خواربار فروشی کوچک
ticket office باجه بلیت فروشی
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
tap room محل پیاله فروشی
taproom محل پیاله فروشی
to peacock oneself vref خود فروشی کردن
to prank out oneself خود فروشی کردن
box offices باجه بلیط فروشی
trade price قیمت عمده فروشی
convenience store خواربار فروشی کوچک
pot house ابجو فروشی خرابات
smithies فلز فروشی اهنگری
swaggering کبر فروشی خودستایی
swaggers کبر فروشی خودستایی
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
barroom بار یا پیاله فروشی
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
dramshop سالن مشروب فروشی
dramshop بار مشروب فروشی
swaggered کبر فروشی خودستایی
swagger کبر فروشی خودستایی
soda fountains مغازه لیموناد فروشی
smithy فلز فروشی اهنگری
bookshop دکان کتاب فروشی
bookshops دکان کتاب فروشی
bookshops مغازه کتاب فروشی
box office باجه بلیط فروشی
bookshop مغازه کتاب فروشی
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
retail خرده فروشی کردن
gaudiness خودنمائی جلوه فروشی
groggery نوشابه فروشی میخانه
retail price بهای خرده فروشی
newsstand دکه روزنامه فروشی
mercery مغازه پارچه فروشی
cutlery کارد وچنگال فروشی
bars میکده بارمشروب فروشی
bar میکده بارمشروب فروشی
sales جنس فروشی فروش
pedantry or pedantism علم فروشی خام
ostentation خود فروشی تظاهر
porterhouse ابجو واغذیه فروشی
grogshop دکان مشروب فروشی
peltry پوست خام فروشی
milk float عرابه یا چرخ شیر فروشی
milk floats عرابه یا چرخ شیر فروشی
commission حق العمل کاری امانت فروشی
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
index of retail prices شاخص قیمتهای خرده فروشی
short sale بیع سلف پیش فروشی
cantina مغازه خواربار یامشروب فروشی
index of wholesale prices شاخص قیمتهای عمده فروشی
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
wholesale price index شاخص قیمت عمده فروشی
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
wholesale بطور یکجا عمده فروشی کردن
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantic وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
milk maid زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
olericulture سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
floorwalker بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
pedantize از روی خامی علم فروشی کردن
mail order house تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Are there any houses for sale in these parts? این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
ink hard terms اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
licensed victualler مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
night cellar زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
euphuism انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
bears سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
pedantically از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
jointer صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
pontificate اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating اسقفی کردن فضل فروشی کردن
colliery تجارت ذغال ذغال فروشی
self praise تعریف از خود خود فروشی
collieries تجارت ذغال ذغال فروشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com