English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
English Persian
call processing فراخوان پردازی
Other Matches
instigator فراخوان
instigators فراخوان
eliciting stimulus محرک فراخوان
macro call درشت فراخوان
macro فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
expansion فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
edited ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
edit ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
opens کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opened کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
non procedural language زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
supererogation بس پردازی
post processing پس پردازی
file processing پرونده پردازی
Verbosity. Rhetoric. عبارت پردازی
exocathection برون پردازی
endocathection به خود پردازی
Synectics بدیعه پردازی
dp داده پردازی
document processing متن پردازی
data processing center مرکزداده پردازی
crystal pulling بلور پردازی
image processing تصویر پردازی
list processing لیست پردازی
theorization نظریه پردازی
supererogatory وابسته به بس پردازی
teleprocessing دور پردازی
rhythmization نواخت پردازی
pseudologia fantastica دروغ پردازی
priority processing اولویت پردازی
preprocessing پیش پردازی
head in the clouds <idiom> رویا پردازی
multiprocessing چند پردازی
symbolization نماد پردازی
ideation اندیشه پردازی
circumstantiality حاشیه پردازی
data processing داده پردازی
reminiscences خاطره پردازی
naturalism طبیعت پردازی
phraseology عبارت پردازی
symbolism نشان پردازی
batch processing دسته پردازی
reminiscence خاطره پردازی
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
processor ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
versification شاعری قافیه پردازی
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
edp manager مدیرداده پردازی الکترونیکی
fantasised وهم پردازی کردن
fantasises وهم پردازی کردن
fantasising وهم پردازی کردن
setting گیرش صحنه پردازی
settings گیرش صحنه پردازی
oratory فن خطابه سخن پردازی
yarn افسانه پردازی کردن
yarns افسانه پردازی کردن
fantasizing وهم پردازی کردن
fantasizes وهم پردازی کردن
fantasized وهم پردازی کردن
fantasize وهم پردازی کردن
scientific data processing داده پردازی علمی
business data processing داده پردازی تجاری
hypergnosis نکته پردازی بیمارگون
locutions سبک عبارت پردازی
list processing langauge زبان لیست پردازی
logomachy بازی واژه پردازی
locution سبک عبارت پردازی
businedd data processing داده پردازی تجاری
hypergnosia نکته پردازی بیمارگون
verbiage درازگویی سخن پردازی
dp manager مدیر داده پردازی
distributed data processing داده پردازی توزیعی
data processing center مرکز داده پردازی
multiprocessing system سیستم چند پردازی
bribed رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribing رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification تاوان پردازی جبران زیان
She takes great care of her appearance خیلی بسرو وضع خود می پردازی
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
fullwrite professional یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
symbolizing نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizes نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolized نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolising نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolize نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolises نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolised نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
remote batch processing پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com