Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
Other Matches
internee
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internees
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
identification zone
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
evader
گمشده جنگی در منطقه دشمن
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
sweep
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
mopping up
پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
stay behind
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
target array
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
friendlier
خودی
friendliest
خودی
friendly
خودی
friendlies
خودی
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
upcourt
سبد خودی
insider
خودی خودمانی
self directed
پیش خودی
spontaneous
خود به خودی
insiders
خودی خودمانی
internal heating
گرمایش خودی
friendly forces
نیروهای خودی
we group
گروه خودی
in group
گروه خودی
homeling
بازیگر خودی
friendly state
کشور خودی
spontaneity
خود به خودی
homes
زمین خودی
relative
خودی نسبی
friendliest
نیروی خودی
friendly
نیروی خودی
familiar
مانوس خودی
home
زمین خودی
blue forces
نیروهای خودی
friendlies
نیروی خودی
friendlier
نیروی خودی
own goals
گل به دروازه خودی
own goal
گل به دروازه خودی
chicks
هواپیمای خودی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
interference
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
ingross
جمع اوری کردن نیروی خودی
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
short round
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
touchdowns
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdown
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
infiltrates
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrate
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating
در خطوط دشمن نفوذ کردن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
regional
<adj.>
منطقه ای
sectors
منطقه
area
منطقه
shingles
منطقه
locale
منطقه
region
منطقه
regions
منطقه
locales
منطقه
areas
منطقه
belts
منطقه
territory
منطقه
local
<adj.>
منطقه ای
zone
منطقه
zones
منطقه
belted
منطقه
belt
منطقه
sector
منطقه
block
منطقه
blocked
منطقه
districts
منطقه
district
منطقه
territories
منطقه
blocks
منطقه
separation zone
منطقه حد
defense sector
منطقه پدافندی
defense zone
منطقه پدافند
defiladed area
منطقه پوشیده
alternate aerodrome
منطقه فرودیدکی
area security
تامین منطقه
defended area
منطقه زیرپدافند
area search
کاوش منطقه
danger area
منطقه خطر
danger area
منطقه خطرناک
tropical
منطقه استوایی
danger zone
منطقه خطر
dead area
منطقه بیروح
dead spot
منطقه ساکت
regionalism
منطقه سازی
area of war
منطقه جنگ
area of war
منطقه نبرد
demilitarized zone
منطقه بی طرف
floral zone
منطقه گیاهی
forward area
منطقه جلو
weaving section
منطقه همبری
area of operation
منطقه عملیات
to move
[across]
[از]
[منطقه ای]
رد شدن
area of influence
منطقه اثر
area of influence
منطقه نفوذ
area of fire
منطقه اتش
area interdiction
ممانعت در منطقه
area fire
تیر منطقه
firing area
منطقه تیراندازی
feasible region
منطقه امکانپذیر
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
zoning
منطقه بندی
high pressure area
منطقه پر فشار
destruction site
منطقه تخریب
dispersal area
منطقه پراکندگی
sector of responsibility
منطقه مسئولیت
area command
فرماندهی منطقه
zone of fire
منطقه تیر
area of responsibility
منطقه مسئولیت
zone of aeration
منطقه هواگیر
exclusion area
منطقه ممنوعه
drop zone
منطقه فرود
lay by
منطقه توقف
cone of silence
منطقه کور
attacting zone
منطقه دروازه
contact area
منطقه تماس
buffer zones
منطقه تامین
buffer zones
منطقه پیشگیری
contact area
منطقه اخذتماس
buffer zone
منطقه تامین
buffer zone
منطقه پیشگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com