Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
approach ramp
فرازای ورود
Other Matches
crest elevation
فرازای تاج
crest elevation
فرازای ستیغ تراز ستیغ
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
infare
ورود
ingress
ورود
ingression
ورود
inning
ورود
introgression
ورود
introit
ورود
right of entry
حق ورود
entry
ورود
arr
ورود
entree
ورود
entrance
ورود
re-entry
ورود
importing
ورود
imported
ورود
import
ورود
inductions
ورود
induction
ورود
admitance
ورود
appulse
ورود
entrancing
ورود
entrances
ورود
entranced
ورود
re entry
ورود
arrivals
ورود
importation
ورود
accession
ورود
entrance fee
حق ورود
air inclusion
ورود هوا
entrance fees
حق ورود
arrival
ورود
cost to entry
هزینه ورود
landings
ورود به خشکی
first in first out
به ترتیب ورود
data import
ورود داده
arrival rate
نرخ ورود
landfalls
ورود بخشکی
landfall
ورود بخشکی
house warming
جشن ورود
input of current
ورود جریان
house-warming
جشن ورود
house-warmings
جشن ورود
inlet
ورود دخول
acetylation
ورود ریشهء
inlets
ورود دخول
capital inflow
ورود سرمایه
data insertion
ورود داده ها
on arrival
هنگام ورود
intervance of third party
ورود ثالث
intrant
ورود رسمی
landding
ورود بخشکی
landfall n
ورود بخشکی
log in sequrity
ایمنی ورود
port of entry
بندرمحل ورود
receipt statement
اعلامیه ورود
reebtry
ورود مجدد
arrival hall
سالن ورود
inlet time
زمان ورود
initation
ورود بعضویت
due in
در شرف ورود
ease of entry
سهولت ورود
energy intake
ورود انرژی
entering angle
زاویه ورود
entree
اجازهء ورود
entry point
نقطه ورود
entry side
جهت ورود
fifo
به ترتیب ورود
first in first out
بترتیب ورود
forcible entry
ورود عدوانی
free entrance
ورود مجانی
when entering
هنگام ورود
arrival hall
سالن ورود
landings
ورود بخشکی
influxes
ورود هجوم
tokens
بلیط ورود
advent
ظهور و ورود
admissions
اجازهء ورود
import
مفهوم ورود
importing
مفهوم ورود
homecomings
ورود بخانه
admission
اجازهء ورود
imported
مفهوم ورود
tardiness
تاخیر ورود
homecoming
ورود بخانه
admittance
ورود دخول
entry
ورود راهرو
tokens
اجازه ورود
influx
ورود هجوم
landing
ورود بخشکی
landing
ورود به خشکی
token
اجازه ورود
token
بلیط ورود
last in first out
بترتیب عکس ورود
entrance
ورودیه اجازه ورود
raids
ورود ناگهانی پلیس
entranced
حق ورود دروازهء دخول
entrance
حق ورود دروازهء دخول
law of prior entry
قانون تقدم ورود
entrancing
ورودیه اجازه ورود
entranced
ورودیه اجازه ورود
entrances
حق ورود دروازهء دخول
entrances
ورودیه اجازه ورود
lifo
به ترتیب عکس ورود
raiding
ورود ناگهانی پلیس
hail
اعلام ورود کردن
infare
مهمانی بمناسبت ورود
inflow of labor
جریان ورود کارگر
gold import point
نقطه ورود طلا
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
gate
وسایل ورود ورودیه
ingress
حق دخول اجازه ورود
last in first out
به ترتیب عکس ورود
search warrants
حکم بازرسی و ورود
search warrant
حکم بازرسی و ورود
fifo
خروج به ترتیب ورود
hailed
اعلام ورود کردن
estimated time of arrival
زمان تقریبی ورود
hailing
اعلام ورود کردن
hails
اعلام ورود کردن
entry plan
طرح ورود به بندر
raid
ورود ناگهانی پلیس
raided
ورود ناگهانی پلیس
inflow of foreign funds
ورود وجوه خارجی
entrancing
حق ورود دروازهء دخول
let someone through
اجازه ورود دادن
gates
وسایل ورود ورودیه
visas
اجازه ورود به کشوربیگانه
visa
اجازه ورود به کشوربیگانه
police raid
ورود ناگهانی پلیس
round-up
ورود ناگهانی پلیس
bust
[colloquial]
ورود ناگهانی پلیس
gangplanks
تخته ورود به ناو
gangplank
تخته ورود به ناو
coast in point
نقطه ورود به ساحل
clearance inwards
مجوز ورود کشتی
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
nonjoinder
عدم ورود در دعوا
barrier to entry
منع ورود به صنعت
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
subroutine reentry
ورود جمله به زیرروال
to announce one's arrival
ورود خود را اعلام کردن
rje
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
street inlet
دریچه ورود فاضلاب سطحی
sign-on
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
time table
جدول زمانی ورود و عزیمت
we watched for his arrival
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
free entry
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
house-warming
جشن ورود بخانه تازه
gangways
محل ورود و خروج از ناو
house-warmings
جشن ورود بخانه تازه
customs entry
افهار یا اعلام ورود به گمرک
clearance inwards
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
house warming
جشن ورود بخانه تازه
docl pass
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
gangway
محل ورود و خروج از ناو
postulancy
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
dead on arrival
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
Upon his arrival , he delinered a speech .
به محض ورود نطقی ایراد کرد
Open to the publice.
ورود برای عموم آزاد است
prep schools
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
entry
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
immediate
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
burglaries
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
snug down
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
velocity stacks
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
to refuse somebody entry
[admission]
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
pound breach
هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
burglary
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
demur
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
scenarios
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenario
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
demurring
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
single sign-on
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
to take off one
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
valve
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
inputted
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
admission is free to all
ورود برای همه یا همگان آزاد است
eta
arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
the open door
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
pratique
اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
picketed
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picket
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
open general license
اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
O levels
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
accession number
شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
device
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com