Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 194 (9 milliseconds)
English	Persian
supersubtlety	فرافت فوق العاده
Other Matches
field allowance	فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
delicacy	فرافت
nicety	فرافت
subtleties	فرافت
subtlety	فرافت
femininity	فرافت
daintiness	فرافت
fragility	فرافت
delicateness	فرافت
inconcinnate	بی فرافت
unmannerly	بی فرافت
delicacies	فرافت
niceties	فرافت
elegantly	به فرافت
airiness	فرافت
fineness	فرافت
niceness	فرافت
finesse	فرافت
elegance	فرافت
concinnity	فرافت
mense	فرافت
gracing	فرافت فریبندگی
graced	فرافت فریبندگی
fineness ratio	نسبت فرافت
grace	فرافت فریبندگی
lightsomeness	فرافت چابکی
tact	فرافت اجتماعی
lilied	به فرافت یاس
precision	صحت فرافت
graces	فرافت فریبندگی
graceless	هرزه بی فرافت
d. of a watch	فرافت یا تردی ساعت
elegantly	از روی فرافت طبع
lightsomely	از روی فرافت بچابکی
precieuse	دارای فرافت زیاد
precieux	دارای فرافت زیاد
gothicize	زمخت وبدون فرافت کردن
indelicately	بدون رعایت نزاکت یا فرافت
prodigious <adj.>	خارق العاده
marvelous [American] <adj.>	خارق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	خارق العاده
astounding <adj.>	خارق العاده
marvellous [British] <adj.>	خارق العاده
astonishing <adj.>	خارق العاده
extra special	فوق العاده
amazing <adj.>	خارق العاده
admirable <adj.>	خارق العاده
startling <adj.>	خارق العاده
ripsnorting	فوق العاده
nonpar <adj.>	خارق العاده
nonpar <adj.>	فوق العاده
transnormal	فوق العاده
rewardable	فوق العاده
metaphsical	خارق العاده
out of the ordinary	فوق العاده
allowances	فوق العاده
wondrous <adj.>	فوق العاده
wonderful <adj.>	فوق العاده
strenuous	فوق العاده
wondrous <adj.>	خارق العاده
weird	خارق العاده
weirder	خارق العاده
weirdest	خارق العاده
stupendous <adj.>	فوق العاده
startling <adj.>	فوق العاده
prodigious <adj.>	فوق العاده
inestimable	فوق العاده
allowance	فوق العاده
marvelous [American] <adj.>	فوق العاده
marvellous [British] <adj.>	فوق العاده
terrific	فوق العاده
remarkably	فوق العاده
astounding <adj.>	فوق العاده
amazing <adj.>	فوق العاده
extraordinary	فوق العاده
phenomenal	فوق العاده
wonderful <adj.>	خارق العاده
phenomenally	فوق العاده
phenomenally	خارق العاده
fantastic	خارق العاده
fantastical	خارق العاده
admirable <adj.>	فوق العاده
phenomenal	خارق العاده
rewards	فوق العاده
reward	فوق العاده
astonishing <adj.>	فوق العاده
singular	خارق العاده
singular	فوق العاده
stupendous <adj.>	خارق العاده
supernatural	فوق العاده
precious	فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	فوق العاده
rewarded	فوق العاده
special session	نشست فوق العاده
whizbang	ممتاز خارق العاده
whizzbang	ممتاز خارق العاده
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
wonderfully well	فوق العاده خوب
an outstanding time	مدت فوق العاده
a terrific time	مدت فوق العاده
extreme values	ارزشهای فوق العاده
ambasador extraordinary	سفیر فوق العاده
overactive	فوق العاده فعال
overhelming	زیاد فوق العاده
overrider	حق دلالی فوق العاده
emolument	حق الزحمه فوق العاده
rarely beautiful	استثنائی یافوق العاده
ripsnorter	چیز فوق العاده
rarely	بطور فوق العاده
aviation pay	فوق العاده پرواز
monstrous cruelly	بیرحمی فوق العاده
combat pay	فوق العاده رزمی
extremely high	فوق العاده زیاد
fitting allowance	فوق العاده مناسب
flight pay	فوق العاده پرواز
extra charge	هزینه فوق العاده
envoy extraordiinary	نماینده فوق العاده
envoy extraordiinary	فرستاده فوق العاده
emergency ration	جیره فوق العاده
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
combat pay	فوق العاده جنگی
wonderfully	عجیبانه فوق العاده
supernaturally	بطور خارق العاده
supersensitive	فوق العاده حساس
breakneck	فوق العاده خطرناک
thaumaturgic	خارق العاده سحر
ice-cold	فوق العاده سرد
ice cold	فوق العاده سرد
thaumaturgy	کار خارق العاده
emergency	فوق العاده اضطراری
emergencies	فوق العاده اضطراری
invaluable	فوق العاده گرانبها
emoluments	حق الزحمه فوق العاده
special session	جلسه فوق العاده
jitters	عصبانیت فوق العاده
extras	فوق العاده اضافی
supersubtle	فوق العاده فریف
extra-	فوق العاده اضافی
extra	فوق العاده اضافی
enormously	فوق العاده زیاد
unusually	بطور فوق العاده
freezing	فوق العاده سرد
extraordinarily	بطور فوق العاده
extraordinary general meeting	مجمع عمومی فوق العاده
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]
allowances	فوق العاده و هزینهء سفر
allowance	فوق العاده و هزینهء سفر
She eats extraordinary quantities.	او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
undercool	فوق العاده سرد کردن
thaumaturgic	مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
ultrahigh frequency	فرکانس فوق العاده زیاد
forcemajeure	حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
he is no grat shakes	انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
unco	غیر عادی خارق العاده
emergence	امر فوق العاده و غیره منتظره
monstrously	بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
emergencies	امر فوق العاده و غیره منتظره
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
set the world on fire <idiom>	کاری فوق العاده انجام دادن
emergency	امر فوق العاده و غیره منتظره
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
base pay	حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
hyperphysical	خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
tearjerker	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daemon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daimon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
worthy of remark	قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
tear jerking	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
superfluid	جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
Ditterling	[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
bat money	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat allowance	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
thaumaturge	کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
supertropical bleach	نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
k ration	بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
middlemen	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middleman	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
drastic times call for drastic measures <idiom>	[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
hyper	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime	وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demons	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
allowance	جیره دادن فوق العاده دادن
emergency loading	بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
travel allowance	فوق العاده سفر هزینه سفر
allowances	جیره دادن فوق العاده دادن
compensatory time	ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com