Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 46 (1 milliseconds)
English	Persian
slip one's mind <idiom>	فراموش شده
Search result with all words
forget	فراموش کردن
forgets	فراموش کردن
forgot	فراموش کرد
unlearn	محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearns	محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearnt	محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
Freemason	عضو فراموش خانه فراماسیون
Freemasons	عضو فراموش خانه فراماسیون
forget-me-not	گل مرا فراموش مکن
forget-me-nots	گل مرا فراموش مکن
mouse ear	گل مرا فراموش مکن
myosote	گل مرا فراموش مکن
unforgettable	فراموش نشدنی
forgotten	فراموش کرده یا شده
disremember	فراموش کردن
foregettable	فراموش شدنی
forgetter	فراموش کننده
freemasons hall	فراموش خانه
i forgot all about it	به کلی فراموش کردم
misremember	غلط واشتباه بخاطر اوردن فراموش کردن
never to be forgotten	فراموش نشدنی
please dont forget it	خواهش دارم فراموش نکنید
post script	مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
red letter	مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
self forgetful	نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
the trusty is that i forgot it	حقیقا امراینست که فراموش کردم
the trusty is that i forgot it	فراموش کردم
to fall in to oblivion	فراموش شدن
to pass into silence	فراموش شدن
haunting	فراموش نشدنی
By the way . Incidentally.	راستی ( تا فراموش نکردم )
absent-minded <idiom>	فراموش خیال
let bygones be bygones <idiom>	فراموش کردن اتفاقات گذشته
let it lay <idiom>	فراموش کردن
lose sight of <idiom>	ندیدن ،فراموش کردن
skip it <idiom>	همه چیز را درموردآن فراموش کردن
think nothing of something <idiom>	فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
Forgive and forget. <proverb>	ببخش و فراموش کن.
Have you forgotten our drinks?	آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
absent-minded <idiom>	فراموش کار
to lose track [of]	فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
to lock somebody [yourself] out [of something]	در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
not to lose sight of	ملاحظه کردن [به کسی یا چیزی] را فراموش نکردن
We should not have lost sight of the fact that ...	ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
It slipped my mind.	آن را فراموش کردم.
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com