Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English
Persian
French
فرانسه زبان فرانسه
Search result with all words
he does not know french
او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
keep up your french
زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
law french
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native .
فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
Other Matches
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
ems dispatch
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
french master
فرانسه
french revolution
انقلاب فرانسه
gallice
بزبان فرانسه
French Guiana
گیانای فرانسه
wrenched
اچار فرانسه
francophile
فرانسه دوست
francophil
هواخواه فرانسه
French Guiana
گویان فرانسه
French Polynesia
پولینزی فرانسه
francophil
فرانسه دوست
laissez aller
تلفظ به فرانسه
adjustable wrench
آچار فرانسه
adjustable nut wrench
آچار فرانسه
francophile
هواخواه فرانسه
frenchless
فرانسه ندان
chGteau
خانهایروستاییبزرگدر فرانسه
gallophile
فرانسه دوست
flat nose plier
اچار فرانسه
wrenches
اچار فرانسه
wrench
اچار فرانسه
He is ahead of me in french.
درزبان فرانسه از من جلواست
figure of eight knot
گره هشت فرانسه
to talk french
فرانسه حرف زدن
Common Market
فرانسه لوکزامبورگ و هلند
Channel Tunnel
تونلراهآهنزیر کانالانگلستانبینانگلیسو فرانسه
to set off for France
رهسپار شدن به فرانسه
Charterhouse
دیر کارتوزی
[در فرانسه]
marseillaise
مارسیز سرود ملی فرانسه
upsilon
است وصدای u را در فرانسه میدهد
My French is not up to much.
فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
dauphiness
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
Alsatian
اهل ایالت آلزاس در فرانسه
it borders on france
در سر حد مرز فرانسه واقع است
Alsatians
اهل ایالت آلزاس در فرانسه
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
To speake broken French.
فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
quality
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
qualities
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
e c s c (european coal & steel commissio
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
constable of france
فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
liberty pole
چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
dauphin
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
sou
مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
denier
نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
champagne
نام مشروبی که درشامپانی فرانسه تهیه میشود
He is giving her French lessons in exchange for English lessons
به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
the peninsular war
جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
Monaco
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
trouvere
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
pyrenran
وابسته به کوهای PYRENEES درمیان فرانسه و اسپانی
sturm und drang
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
mistral
باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
Fontainebleau
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
poms
یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
The
[main]
protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France.
بریتانیا و فرانسه سردمداران
[اصلی]
در مبارزه مستعمراتی بودند.
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
pom
یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
the big four
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
femme-fleur
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
percheron
یکجور اسب نیرومندو تندروکه درنواحی فرانسه پرورده میشود
legion ofholour
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
big five
بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
french revolution
انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
popular front
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
tripartite declaration of 0
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
western european union
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
chateau style
[سبک معماری قرن نوزدهم فرانسه که ترکیب سبک های گوتیک و رنسانس بود.]
brucsels treaty organization
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
tricolor
پرچم ملی سه رنگ فرانسه سه رنگ
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
court style
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
tour de france
مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
چرب زبان زبان دار
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
زبان تازی زبان عربی
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
tongue
زبان
tongues
زبان
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
rpg language
زبان ار پی جی
glossa
زبان
languages
زبان
as one man
با یک زبان
tongueless
بی زبان
grss language
زبان جی پی اس اس
languages
زبان ها
language lab
زبان
tongue
[language]
زبان
apl language
زبان ای پی ال
abusers
بد زبان
two tongued
زبان
abuser
بد زبان
c++
زبان ++C
hound's tongue
سگ زبان
apt language
زبان ای پی تی
language
زبان
language
زبان
assembly language
زبان همگذاری
avestan
زبان اوستایی
Afghan
زبان افغانی
delphinium
گل زبان در قفا
estonian
زبان استونی
conversational language
زبان محاورهای
erse
زبان گالی
jargon
زبان فنی
flemish
زبان فلاندرز
assembly language
زبان اسمبلی
jargon
زبان حرفهای
sign languages
زبان اشاره
idiom
زبان ویژه
Chinese
زبان چینی
aramaic
زبان ارامی
armenian
زبان ارمنی
sign languages
زبان علامات
artificial language
زبان مصنوعی
accadian
زبان اکد
fabricated language
زبان ساختگی
sign language
زبان علامات
idioms
زبان ویژه
algorithmic language
زبان الگوریتمی
aryan
زبان اریایی
acrimoniousness
زخم زبان
sign language
زبان اشاره
delphiniums
گل زبان در قفا
aramaean
زبان باستانی
charlatanism
زبان بازی
compile language
زبان کامپایل
She has a vicious tongue .
بد زبان است
compiler language
زبان همگردانی
computer language
زبان کامپیوتری
computer language
زبان کامپیوتر
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
control language
زبان کنترل
basic language
زبان بیسیک
baluchi
زبان بلوچی
common language
زبان مشترک
common language
زبان عمومی
commerical language
زبان تجاری
charlatanry
زبان بازی
cobol
زبان کوبول
application oriented language
زبان کاربردی
comit language
زبان کامیت
command language
زبان فرماندهی
command language
زبان فرمان
command language
زبان دستوری
brickbat
زخم زبان
bengali
زبان بنگاله
cryptologic
زبان رمز
cypriot
زبان قبرس
ambiguous language
زبان مبهم
dumb language
زبان حال
assyrian
زبان اشوری
dumb language
زبان بی زبانی
dysphasia
زبان پریشی
algol 0
زبان الگول 06
algol
زبان الگول
algebraic language
زبان جبری
english speaking
انگلیسی زبان
enquiry language
زبان پرس و جو
language laboratories
آزمایشگاه زبان
an abusive bellow
شخص بد زبان
design language
زبان طراحی
czech
زبان چکوسلواکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com