English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
procurer فراهم سازنده جاکش
Other Matches
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
fancy women جاکش
fancy men جاکش
pimp جاکش
pimps جاکش
scomber جاکش
bawd جاکش
panderer جاکش
pinnace زن زن جاکش
panders جاکش
fancy man جاکش
fleshmonger جاکش
ponced جاکش
ponce جاکش
ponces جاکش
poncing جاکش
whoremaster جاکش
pander جاکش
pandering جاکش
pandered جاکش
prostitutor جنده یا جاکش
whoremonger جاکش فاحشه باز
producers سازنده
producer سازنده
fomative سازنده
constituent سازنده
fabricator سازنده
compositor سازنده
compositors سازنده
constructor سازنده
concoctor سازنده
manufacturers سازنده
constituents سازنده
builder سازنده
wright سازنده
fabricant سازنده
manufacturer سازنده
makers سازنده
constructive سازنده
maker سازنده
instrumentalist سازنده
instrumentalists سازنده
component سازنده
components سازنده
builders سازنده
lubricants روان سازنده
builders موسس سازنده
procreation سازنده زایش
enslaver بنده سازنده
elucidatory روشن سازنده
ingredients عنصر سازنده
lubricant روان سازنده
fabricator سازنده وسایل
lubricated روان سازنده
film developer سازنده فیلم
restrictive محدود سازنده
ingredient عنصر سازنده
distractive پریشان سازنده
dissipative پراکنده سازنده
builder موسس سازنده
spoiler فاسد سازنده
alterative دگرگون سازنده
assurer مطمئن سازنده
assuror مطمئن سازنده
lubricate روان سازنده
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
lubricates روان سازنده
lubricating روان سازنده
deific خدا سازنده
depletive تهی سازنده
dispossessor بی بهره سازنده
coordinative متناسب سازنده
composers سازنده مصنف
components جزء سازنده
procreator موجد سازنده
presentive مجسم سازنده
subjugator مطیع سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
melodist سازنده ملودی
component جزء سازنده
qualificatory محدود سازنده
vitiator تباه سازنده
suppressor موقوف سازنده
suppressive موقوف سازنده
supersessive لغو سازنده
sonneteer سازنده غزل
separative جدا سازنده
renovator باز نو سازنده
refrigrative خنک سازنده
refrigerative خنک سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
factor سازنده فاکتور
manifestative اشکار سازنده
lutist سازنده عود
qualifier ملایم سازنده
qualifiers ملایم سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
factors سازنده فاکتور
irradiative روشن سازنده
inveigler گمراه سازنده
interceptive جدا سازنده
composer سازنده مصنف
incorporator یکی سازنده
reflective بازتابنده منعکس سازنده
compositions نسبت اجزای سازنده
diallist سازنده ساعت افتابی
wright کارگر سازنده نجار
toyer سازنده اسباب بازی
ideologue سازنده ایده ئولوژی
loathful دافع بیرغبت سازنده
manufacturers تولید کننده سازنده
elucidative تفسیری روشن سازنده
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
indican ماده سازنده نیل
formative ترکیب کننده سازنده
purificatory پاک سازنده تطهیری
manufacturer's software نرم افزار سازنده
metrist سازنده نظم وشعر
ceramicist سازنده فروف سفالین
ceramist سازنده فروف سفالین
mitigatory سبک سازنده مخفف
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
boiler maker سازنده دیگ بخار
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
boilermaker سازنده دیگ بخار
manufacturer تولید کننده سازنده
composition نسبت اجزاء سازنده
composition نسبت اجزای سازنده
compositions نسبت اجزاء سازنده
illusive گمراه کننده مشتبه سازنده
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
carver قلم سنگ تراشی سازنده
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
spoilsman تباه کننده فاسد سازنده
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
pastoralist سازنده شعرهای روستایی چوپان
perversive گمراه کننده منحرف سازنده
illusory گمراه کننده مشتبه سازنده
producer عمل اورنده سازنده باراورنده
producers عمل اورنده سازنده باراورنده
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
pictorial تصویر نما مجسم سازنده
self discharging ازاد سازنده نفس خود
humiliating پست سازنده خفیف کننده
detonating محترق شونده منفجر سازنده
humiliatingly پست سازنده خفیف کننده
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
dry cooper سازنده چلیک برای خشکه بار
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
flag waver مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
Dec یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
borland international یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
horner سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
smokescreen عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
leukosis زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
whorl فراهم
whorls فراهم
to the fore فراهم
accrete فراهم شدن
avaiiability فراهم بودن
to find in فراهم کردن
collectors فراهم اورنده
collector فراهم اورنده
unaccommodated فراهم نشده
work up کم کم فراهم کردن
accrete فراهم کردن
to bring a bout فراهم کردن
cater فراهم نمودن
catered فراهم نمودن
catering فراهم نمودن
to d. on فراهم اوردن
to come about فراهم شدن
to get together فراهم اوردن
ingathering فراهم اوری
assemble فراهم اوردن
available دردسترس فراهم
forgather فراهم امدن
foregather فراهم امدن
assembles فراهم اوردن
exterminatory فراهم کننده
procurance فراهم سازی
effecturate فراهم کردن
troop فراهم امدن
trooped فراهم امدن
congestion فراهم امدگی
trooping فراهم امدن
to bring about فراهم کردن
to call together فراهم اوردن
assembled فراهم اوردن
caters فراهم نمودن
procure فراهم کردن
procured فراهم کردن
procures فراهم کردن
procuring فراهم کردن
get-togethers فراهم اوردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com