English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (13 milliseconds)
English Persian
procurance فراهم سازی
Search result with all words
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
magnetic و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
capacities فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
capacity فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacity حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
random access رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
to the fore فراهم
whorls فراهم
whorl فراهم
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
available دردسترس فراهم
get together فراهم اوردن
to call together فراهم اوردن
collector فراهم اورنده
collectors فراهم اورنده
avaiiability فراهم بودن
to bring about فراهم کردن
to come about فراهم شدن
accrete فراهم شدن
to bring a bout فراهم کردن
to d. on فراهم اوردن
to find in فراهم کردن
trooping فراهم امدن
accrete فراهم کردن
to get together فراهم اوردن
assembles فراهم اوردن
congestion فراهم امدگی
effecturate فراهم کردن
procure فراهم کردن
procured فراهم کردن
procures فراهم کردن
procuring فراهم کردن
ingathering فراهم اوری
exterminatory فراهم کننده
work up کم کم فراهم کردن
foregather فراهم امدن
forgather فراهم امدن
unaccommodated فراهم نشده
assembled فراهم اوردن
get-togethers فراهم اوردن
trooped فراهم امدن
troop فراهم امدن
assemble فراهم اوردن
cater فراهم نمودن
catered فراهم نمودن
catering فراهم نمودن
get-together فراهم اوردن
caters فراهم نمودن
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
to get [hold of] something فراهم کردن چیزی
to bring something فراهم کردن چیزی
To raise money. پول فراهم کردن
jockey با حیله فراهم کردن
to obtain something فراهم کردن چیزی
provide وسیله فراهم کردن
procurer فراهم سازنده جاکش
obtains فراهم کردن گرفتن
obtained فراهم کردن گرفتن
accru اجتماع فراهم شدگی
ready money پول فراهم شده
means are not a وسایل فراهم نیست
obtain فراهم کردن گرفتن
raise money فراهم کردن پول
provides وسیله فراهم کردن
jockeys با حیله فراهم کردن
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
occasioned موجب شدن فراهم کردن
i provided for his safety وسائل سلامت او را فراهم کردم
occasions موجب شدن فراهم کردن
get بدست اوردن فراهم کردن
to gather together جمع کردن فراهم اوردن
getting بدست اوردن فراهم کردن
gagged مانع فراهم کردن برای
gets بدست اوردن فراهم کردن
gags مانع فراهم کردن برای
gagging مانع فراهم کردن برای
occasion موجب شدن فراهم کردن
occasioning موجب شدن فراهم کردن
obstructively با قصد فراهم کردن مانع
capacitor تا دو هفته نیرو فراهم کند.
gag مانع فراهم کردن برای
entail شامل بودن فراهم کردن
entailed شامل بودن فراهم کردن
entailing شامل بودن فراهم کردن
entails شامل بودن فراهم کردن
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
to raise the wind پول برای مقصودی فراهم کردن
pool سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
enable قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling قادر ساختن وسیله فراهم کردن
to bring a bout by intrigue بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
to mediate a result وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
pools سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
software که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
off balance <idiom> فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
give (someone) a hard time <idiom> لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
to reseat a theatre صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
menus لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
menu لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
frameworks صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
usable آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
framework صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
to turn the tables on any one وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
knight of the post کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
eudemonism اخلاقیاتی که منظوران فراهم کردن خوشی وسعادت است
This would provide an obvious solution [to the problem] . این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
global حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
Everything worked out well. همه چیز جور در آمد ( وسایل کار فراهم شد )
text انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
globally حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
in a pinch <idiom> بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
texts انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
languages سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
user سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
language سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
Please supply the facts relevant to the case. لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
demands of providing healthy living and working conditions خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
users سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
powers جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
powered جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
texts نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
text نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
intermediate پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
transmissions ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
newsgroup خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
eudaemonism اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
transmission ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
routine مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routinely مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
logical LU ارتاط بین وسایلی و LU را فراهم میکند و یک پروتکل peer-to-Reer است
routines مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
random access حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
eudaimonism اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
provider شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
opens برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
providers شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
opened برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
lu مجموعه پروتکلهای IBM که امکان ارتباط روی شبکه SNA را فراهم میکند. LU
user بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
users بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
mimes استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
miming استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
parallels کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
mimed استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
parallelling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
mime استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
allocations فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
i/o اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
allocation فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
parallel کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
sideways ROM نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند
test داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
universal کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
tests داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
optical اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
tested داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
IE جستجوگر وب ساخت ماکروساخت که در حال حاضر فراهم است و به کاربر امکان دیدن صفحات وب میدهد
user زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
programmer وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
users زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
programmers وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
MIDI interface card کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
telecommuting که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
ethernet نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
logical مجموعه پروتکل IBM که امکان ارتباط در شبکه SNA فراهم میکند. W,W,LU حاوی کنترل بخش هستند
patch ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
hand-held کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
patches ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com