Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English
Persian
plenty
فراوانی بسیاری
Other Matches
plentifulness
بسیاری
profuseness
بسیاری
multeity
بسیاری
deepness
بسیاری ته
exuberance
بسیاری
muchness
بسیاری
multitudes
بسیاری
not a few
بسیاری
multiplicity
بسیاری
multitude
بسیاری
many
بسیاری
many of them
بسیاری از انها
widely
در بسیاری موارد
multiplicity of creeds
بسیاری کیش ها
there are numbers who
بسیاری هستند که
manifoldness
چندتایی بسیاری
many people
بسیاری از مردم
many d. of hunger
بسیاری از گرسنگی می میرند
Many explanations were proffered.
توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
to poreone's eyes out
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
we had a heavy p to day
امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
She has had many privations in her youth .
درجوانی از بسیاری چیزها محروم مانده
to smoke oneself sick
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
abundance
فراوانی
generously
به فراوانی
plentifulness
فراوانی
abundance ratio
فراوانی
lashongs
فراوانی
plenteousness
فراوانی
plenitude
فراوانی
profuseness
فراوانی
rampancy
فراوانی
redundance
فراوانی
rifeness
فراوانی
super abundance
فراوانی
effusiveness
فراوانی
ampleness
فراوانی
amphleness
فراوانی
abondance
فراوانی
lavishing
فراوانی
profusion
فراوانی
frequencies
فراوانی
frequency
فراوانی
plentitude
فراوانی
affluence
فراوانی
exuberance
فراوانی
flushing
فراوانی
flushes
فراوانی
flush
فراوانی
lavish
فراوانی
lavished
فراوانی
lavishes
فراوانی
frequencies
فراوانی تردد
Excess Distribution
توزیع فراوانی
gluts
فراوانی کالا
redundancy
زائد فراوانی
affluence
فراوانی ثروت
glut
فراوانی کالا
plentifulyear
سال فراوانی
gluts
فراوانی وفور
glut
فراوانی وفور
redundancies
زائد فراوانی
amplitude
فراخی فراوانی
accumulated frequency
فراوانی تجمعی
accumulated frequency
فراوانی تراکمی
frequency
فراوانی تردد
luxuriance
فراوانی پربرکتی
abundance ratio
نسبت فراوانی
absolute frequency
فراوانی مطلق
abundance
نسبت فراوانی
bountifully
بطور فراوانی
collision frequency
فراوانی برخورد
frequency distribution
توزیع فراوانی
frequency curve
منحنی فراوانی
feracity
باراوری فراوانی
natural abundace
فراوانی طبیعی
cumulative frequency
فراوانی متراکم
accumulates
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulate
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
spillage
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
accumulating
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
To experience great hardships.
سختیها ومشقات بسیاری را تجربه کردن (متحمل شدن )
spillages
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
abundantly
به فراوانی بحد وفور
expected frequency
فراوانی مورد انتظار
cumulative frequency distribution
توزیع فراوانی تراکمی
superfluity
فراوانی بیش ازحد
commoners
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commonest
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
Most home helps prefer to live out.
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
I benefited greatly from the english course.
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
Ouroboros
نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
synchronous
سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
vital necessity
پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
distributing
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
Roman law
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
disclaimer
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
Netscape Navigator
یکی از جستجوگران معروف www که هنوز هم در بازار مط رح است شامل خصوصیات بسیاری از قبیل خوانندگان جدید و نیز تامین برنامههای java است
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com