Dictiornary-Farsi | فرجام خواسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 68 (5 milliseconds)

English	Persian
object of appeal	فرجام خواسته
object of claim in respect of which	فرجام خواسته


Other Matches

appeal	فرجام
conclusions	فرجام
finalization	فرجام
conclusion	فرجام
appeals	فرجام
appealed	فرجام
respondents	فرجام خوانده
ended	خاتمه فرجام
ends	خاتمه فرجام
alpha and omega	اغاز و فرجام
end	خاتمه فرجام
appeal to the supreme court	فرجام خواستن
wire to wire	از اغاز تا فرجام
person aganist whom appeal	فرجام خواه
one who appeals to the supreme court	فرجام خواه
respondent in court of cassation	فرجام خوانده
respondent	فرجام خوانده
appellee	فرجام خوانده
appellant	فرجام خواه مستانف
head-on <idiom>	فرجام مواجه شدن با
wishing	خواسته
wants	خواسته ها
wanted	خواسته
want	خواسته
desideration	خواسته
claims	خواسته
claiming	خواسته
object of claim	خواسته
claimed	خواسته
claim	خواسته
would	خواسته
desirous	خواسته
desires	خواسته
desiring	خواسته
desire	خواسته
wish	خواسته
wished	خواسته
wishes	خواسته
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
demanded <adj.> <past-p.>	خواسته شده
object of claim	خواسته دعوی
request	تقاضا خواسته
asked <adj.> <past-p.>	خواسته شده
object of appeal	پژوهش خواسته
requested	تقاضا خواسته
requesting	تقاضا خواسته
requests	تقاضا خواسته
claimed <adj.> <past-p.>	خواسته شده
bill of particulars	شرح خواسته
wishful thinking	خواسته اندیشی
by request	بنا بر خواسته [میل]
levy a sum on a person's property	تامین خواسته کردن
He expressly asked for you to ...	او صریحا از شما خواسته که ...
garnisher	تامین کننده خواسته یامدعابه
what is your will?	خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
Where theres will theres a way . <proverb>	تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
demands of providing healthy living and working conditions	خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
melodramas	نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
melodrama	نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
distress	توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
distresses	توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
tout temps prist	تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
live up to <idiom>	طبق خواسته کسی عمل کردن ،موافق بودن با ،سازش کردن با
turnaround time	زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
garnishment	تامین خواسته حکم تامین مدعابه
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده