Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
Other Matches
physical security
امنیت فیزیکی
computer security
امنیت کامپیوتر
mirror writing shadow reading
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
computer center
مرکز کامپیوتر
computer center director
مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager
مدیر مرکز کامپیوتر
addresses
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
addressed
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
address
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
remote
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remoter
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remotest
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
local
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
locals
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
locals
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
drill sergeant
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
central
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
sector
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
upload
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
remotest
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
security
امنیت
safety
امنیت
peacefulness
امنیت
security force
اداره امنیت
security service
اداره امنیت
angle of safety
زاویه امنیت
safety
امنیت محفوفیت
internal security
امنیت داخلی
national security
امنیت ملی
security
اداره امنیت
security council
شورای امنیت
safety fork
دوشاخه امنیت
buffer distance
حاشیه امنیت
external security
امنیت خارجی
buffer distance
محوطه امنیت
data security
امنیت داده ها
job security
امنیت شغلی
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
to hunker down
در پی امنیت و آسایش بودن
area of uncertainity
محوطه عدم امنیت
flight clearance
تعیین امنیت پرواز
Department of Homeland Security
[DHS]
وزارتخانه امنیت کشور
pacific security pact
پیمان امنیت پاسفیک
software security
امنیت نرم افزاری
healt and safety commision
کمیسیون سلامت و امنیت
individual
فردی
individuals
فردی
subjective
فردی
stability
امنیت داخلی ثبات سیاسی
displacement
امنیت در آدرس اندیس دار
elevation of security
بالا بردن حاشیه امنیت
internal security
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
hexastich
قطعه شش فردی
intrapersonal
درون فردی
idiosyncrasies
خصیصه فردی
personal tempo
اهنگ فردی
idiosyncrasy
خصیصه فردی
personalism
فلسفه فردی
personal right
حقوق فردی
Every individual in the society should . . .
هر فردی درجامعه با ید ...
individuality
وجود فردی
patterns
خصوصیات فردی
personal pace
اهنگ فردی
individual responsibility
مسئوولیت فردی
individual ownership
مالکیت فردی
ontogency
تکوین فردی
ontogenesis
پدیدایی فردی
ontogeny
پدیدایی فردی
pattern
خصوصیات فردی
interpersonal
میان فردی
interindividual
میان فردی
interpersonal coherence
انسجام بین فردی
libertarians
طرفدارازادی فردی
intraindividual
درون فردی
libertarian
طرفدارازادی فردی
single entry
حسابداری فردی
individual differences
تفاوتهای فردی
individualization
فردی ساختن
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
personal distribution
توزیع درامد فردی
pinned
عدد شناسایی فردی
pin
عدد شناسایی فردی
aptitude test
ازمون قابلیت فردی
individualism
اصول استقلال فردی
interpersonal conflict
تعارض میان فردی
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
aptitude tests
ازمون قابلیت فردی
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
patterns
الگو صفات فردی
autecology
بوم شناسی فردی
unit
نفر عدد فردی
personal data sheet
برگه اطلاعات فردی
units
نفر عدد فردی
pattern
الگو صفات فردی
pinning
عدد شناسایی فردی
physical
فیزیکی
load module
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaving
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
literate
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
slave
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
downward
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
processor
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
interfacing
سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
downsize
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
margins
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
police action
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
streakiest
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakier
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individuals
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
depersonalization
توجه نکردن به هویت فردی
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
physical capital
سرمایه فیزیکی
physical analysis
تجزیه فیزیکی
physical record
رکورد فیزیکی
psychopaysical
روانی- فیزیکی
physiotherapy
درمان فیزیکی
hardware
واحدهای فیزیکی
biophysical
زیستی- فیزیکی
physical constraints
محدودیتهای فیزیکی
physical change
تغییرات فیزیکی
physical constant
ثابتهای فیزیکی
physical unit
واحد فیزیکی
physico mathematical
فیزیکی و ریاضی
physical state
حالت فیزیکی
physicalism
فیزیکی نگری
physical design
طرح فیزیکی
physical quantity
کمیت فیزیکی
identification
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
IRA
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
chandler
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
environment
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environments
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
physical drive
دیسک گردان فیزیکی
marginal physical product
محصول فیزیکی نهائی
physical format
قالب بندی فیزیکی
physio chemical
وابسته به شیمی فیزیکی
physical
فیزیکی مربوط به تاسیسات
lay (light) into
<idiom>
حمله فیزیکی کردن
physical constant
ثابت فیزیکی
[فیزیک]
preprocessor
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
naive user
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
shared
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
crest clearing graph
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
British Standards Institute
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
protects
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protecting
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
trust territory
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
miscegenation
ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
outputs
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com