Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
English
Persian
he is my only child
فرزند یگانه من است
Other Matches
single stepping
دقت یگانه پیمودن یگانه
singleton
یگانه
only
یگانه
sui generis
یگانه
the only remedy is patience
یگانه
one of a kind
<adj.>
یگانه
sole
یگانه
uniquely
یگانه
unique
یگانه
soles
یگانه
only begotten
یگانه
single precision
دقت یگانه
unique variance
پراکنش یگانه
unique solution
راه حل یگانه
unique factor
عامل یگانه
the only begotten son
پسر یگانه
monadic operation
عملکرد یگانه
single bond
پیوند یگانه
sole argument
یگانه دلیل
one
یک واحد یگانه
ones
یک واحد یگانه
pigeon pair
پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند
uniue
بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
single sign-on
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
flags were their only signals
یگانه علامت ایشان پرچم بود
pot shot
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot-shot
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot-shots
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
scion
فرزند
sonship
فرزند
breeds
فرزند
impignorate
فرزند
get
فرزند
gets
فرزند
progency
فرزند
progeniture
فرزند
getting
فرزند
son
فرزند
child
فرزند
breed
فرزند
sonless
بی فرزند
only child
تک فرزند
filicide
فرزند کش
bairns
فرزند
frying
فرزند
fry
فرزند
fries
فرزند
sons
فرزند
progeny
فرزند
offspring
فرزند
bairn
فرزند
scions
فرزند
physiocracy
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
physiocrat
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
whoreson
فرزند فاحشه
polynices
فرزند ادیپوس
to berave of ason
بی فرزند کردن
sonnish
فرزند وار
Paris
فرزند " پریام "
firstborn
فرزند ارشد
stepsons
فرزند خوانده
hagseed
فرزند زن ساحره
adopted child
فرزند خوانده
foster child
فرزند خوانده
child adoption
فرزند خواندگی
filicide
فرزند کشی
fosterling
فرزند رضاعی
stepson
فرزند خوانده
godchildren
فرزند خوانده
godchild
فرزند خوانده
stepchildren
فرزند خوانده
stepchild
فرزند خوانده
orestes
فرزند اگاممنون
nurse child
فرزند خوانده
nurse child
فرزند رضائی
adoption
فرزند خواندگی
sonny
فرزند جان
physiocrats
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
mac
پیشوندی بمعنی " فرزند"
macs
پیشوندی بمعنی " فرزند"
fruits
فرزند میوه دادن
fruit
فرزند میوه دادن
the losser of a child
فقدان یا داغ فرزند
sole offspring
فرزند منحصر بفرد
judah
یهودا فرزند یعقوب
problem child
فرزند مسئله دار
medea complex
عقده فرزند کشی
freeborn
فرزند ازاد مرد
parenting
پس انداختن و بار آوردن فرزند
thyestes
فرزند پلوپس وبرادر اتریوس
japheth
یافث فرزند نوح پیامبر
levi
لاوی فرزند یعقوب پیغمبر
abel
فرزند ادم ابوالبشر که برادرش
isaac
اسحق فرزند حضرت ابراهیم
hagborn
شیطان زاده فرزند ساحره
fosterling
طفل شیرخوار فرزند خوانده
ishmael
اسمعیل فرزند ابراهیم وهاجر
adoptionist
معتقد به فرزند خواندگی عیسی
ancestral file
که فرزند فایل جاری است
shem
سام فرزند بزرگ نوح پیغمبر
jonathan
یوناتان فرزند شائول و دوست داود پیغمبر
ultimogeniture
اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
aegisthus
فرزند Thyestes قاتل Atreus و عاشق کلیتمنسترا
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
jus sanguinis
قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
grandfather file
سومین گونه معروف فایل پشتیبان پس از فایل پدر و فرزند
parent program
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
recaption
مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com