Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
recipocal milling	فرزکاری متقابل فرزکاری دوجانبه فرزکاری معکوس
Other Matches
milling	فرزکاری
milling operation	فرزکاری
recipocal milling	فرزکاری نوسانی
milling cutter	ابزار فرزکاری
radius milling	فرزکاری شعاعی
milling capacity	فرفیت فرزکاری
milling shop	کارگاه فرزکاری
milling tool	ابزار فرزکاری
horizontal drilling and milling machine	دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی
reciprocal	معکوس دوجانبه
reciprocal	متقابل معکوس
counteroffensive	تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
recriminate	اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
mutual inductance	اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
counter memorial	یادداشت متقابل اخطار متقابل
double faced	دوجانبه
mutual	دوجانبه
reciprocal	دوجانبه
bilateral	دوجانبه
bilateral monopoly	انحصار دوجانبه
bilateral observation	دیدبانی دوجانبه
double action	اقدام دوجانبه
bilateral trade	تجارت دوجانبه
matter of mutual interest	موضوع دارای سود دوجانبه
bilateral infrastructure	سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
warsaw treaty	پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
reverse	معکوس
reversible	معکوس
countered	معکوس
counter	معکوس
reversals	معکوس
reversal	معکوس
upside down	معکوس
reverses	معکوس
reversing	معکوس
reversed	معکوس
countering	معکوس
contrary	معکوس
negative	معکوس
converse	معکوس
conversing	معکوس
conversed	:معکوس
conversed	معکوس
conversely	معکوس
reversion	معکوس
convert	معکوس
converses	:معکوس
converses	معکوس
obverse	معکوس
converse	:معکوس
converts	معکوس
conversing	:معکوس
negatives	معکوس
reciprocal	معکوس
converting	معکوس
vice versa	معکوس
inverse	معکوس
converted	معکوس
reversal process	جریان معکوس
set back	معکوس پس زدن
reverses	معکوس کننده
back-up	معکوس ریختن
retroaction	عمل معکوس
reverses	معکوس کردن
reverse bias	تغذیه معکوس
reverse bias	پیشقدر معکوس
reversal film	فیلم معکوس
back splice	پیوند معکوس
back up	معکوس ریختن
reverse polarity	پلاریته معکوس
mirroring	معکوس نمودن
reverse slope	شیب معکوس
back conductance	برقرسانایی معکوس
reverse speed	سرعت معکوس
reverse thrust	تراست معکوس
reverse video	ویدئوی معکوس
switcheroo	عمل معکوس
invert matrix	ماتریس معکوس
back formation	اشتقاق معکوس
reversion	معکوس کردن
reversing	معکوس کننده
reversing	معکوس کردن
reverse control	کنترل معکوس
reverse osmosis	اسمز معکوس
reverse pitch	گام معکوس
backset	معکوس وارونه
back resistance	مقاومت معکوس
dis-	معکوس کردن
opposite	روبرو معکوس
inverse ratio	نسبت معکوس
inverse relationship	ارتباط معکوس
inverse voltage	ولتاژ معکوس
countdowns	شمارش معکوس
invert suger	قند معکوس
inverted file	فایل معکوس
inverted opening	گشایش معکوس
inverted structure	ساختار معکوس
lateral inversion	معکوس جانبی
reverse gear	دنده معکوس
feedback	تزویج معکوس
inverse	واژگونه معکوس
negative caster	گردش معکوس
negative correlation	همبستگی معکوس
negative relation	رابطه معکوس
obcordate	قلبی معکوس
obversion	استنتاج معکوس
inverse function	تابع معکوس
inverse feedback	واخوراند معکوس
countdown	شمارش معکوس
reverse	معکوس کردن
reverse gears	دنده معکوس
draw back	کشیدن معکوس
reverse current	جریان معکوس
indian in reverse	هندی معکوس
conversely	بطور معکوس
reversed	معکوس کننده
reversed	معکوس کردن
opposites	روبرو معکوس
inverter	معکوس کننده
invertible	معکوس شدنی
inverse ratio or proportion	نسبت معکوس
reverse	معکوس کننده
correspounding	متقابل
interactive	متقابل
counter	متقابل
reciprocative	متقابل
countered	متقابل
interactional	متقابل
countering	متقابل
opposed	متقابل
mutual	متقابل
reciprocal	متقابل
polar	متقابل
opposing	متقابل
reverse video	صفحه نمایش معکوس
reverse current circuit breaker	مدارشکن جریان معکوس
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
double quartan fever	نوبه ربع معکوس
king's indian in reverse	هندی شاه معکوس
retroact	عمل معکوس کردن
inverse current	جریان ولتاژ معکوس
one's complement	معکوس یک عدد دودویی
obvert	نتیجه معکوس گرفتن از
What invert sugar	قند معکوس چیست
back titration	تیتر کردن معکوس
back turns of armature	سیمپیچی معکوس ارمیچر
initial inverse voltage	ولتاژ معکوس نخستین
inverse electrode current	جریان الکتردی معکوس
inverted file	فایل معکوس شده
backfires	نتیجه معکوس گرفتن
backfired	نتیجه معکوس گرفتن
backfire	نتیجه معکوس گرفتن
retrogressing	ترقی معکوس کردن
couple back	معکوس تزویج شدن
de-	معکوس عمل کردن
complements	معکوس یک عدد دودویی
inverse	تابع معکوس [ریاضی]
inverse function	تابع معکوس [ریاضی]
backfiring	نتیجه معکوس گرفتن
reversed battery plate	صفحه باتری معکوس
retrogress	ترقی معکوس کردن
complementing	معکوس یک عدد دودویی
inverting circuit	مدار معکوس کننده
retrogresses	ترقی معکوس کردن
retrogressed	ترقی معکوس کردن
complemented	معکوس یک عدد دودویی
shift the rudder	معکوس کردن سکان
complement	معکوس یک عدد دودویی
interdependency	اتکاء متقابل
intercorrelation	همبستگی متقابل
cross check	بررسی متقابل
cross-checked	بررسی متقابل
cross-check	بررسی متقابل
interrelation	رابطه متقابل
interrelationship	رابطه متقابل
intervisibility	دید متقابل
interrelationships	رابطه متقابل
interaction curve	خم کنش متقابل
inter play	اثر متقابل
cross action	دعوی متقابل
cross bill	شکایت متقابل
cross feed	خورد متقابل
cross index	شاخص متقابل
cross purpose	قصد متقابل
crosstalk	مکالمه متقابل
interdependence	وابستگی متقابل
crossecheck	بررسی متقابل
interdependence	اتکاء متقابل
eclipsed form	شکل متقابل
countering	ضربت متقابل
grid anode transconductance	رسانایی متقابل
mutual conductance	رسانایی متقابل
transconductance	رسانایی متقابل
harmonic mean	اعداد متقابل
cross-checks	بررسی متقابل
cross-checking	بررسی متقابل
counterwork	عمل متقابل
cross-references	ارجاع متقابل
cross-references	مراجعه متقابل
interaction	عمل متقابل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com