English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (5 milliseconds)
English Persian
accelerated erosion فرسایش تشدیدی
Other Matches
attrition rate میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
intensive تشدیدی
resonance state تراز تشدیدی
regenerative detector اشکارساز تشدیدی
arid erosion فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
depletion فرسایش
wears فرسایش
wear فرسایش
attrition فرسایش
fraying فرسایش
erosion فرسایش
abrasions فرسایش
abrasion فرسایش
erosive فرسایش دهنده
wind erosion فرسایش بادی
internal erosion فرسایش داخلی
spark erossion فرسایش الکتریکی
erodibility قابلیت فرسایش
erodible قابل فرسایش
erosion control جلوگیری از فرسایش
gully erosion فرسایش خندقی
natural erosion فرسایش نابهنجار
natural erosion فرسایش طبیعی
soil erosion فرسایش خاک
sheet washing فرسایش رویی
sheet washing فرسایش سطحی
weathring test ازمایش فرسایش
selective erosion فرسایش انتخابی
surface erosion فرسایش سطحی
rill erosion فرسایش شیاری
precession فرسایش لوله
pot hole دیگ فرسایش
sever erosion فرسایش نابهنجار
nuclear corrosion فرسایش هستهای
electro erosion فرسایش الکتریکی
concrete erosion فرسایش بتن
attrition فرسایش نیروها
scuffing خراش فرسایش
scuffs خراش فرسایش
beach erosion فرسایش ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
scuffed خراش فرسایش
scuff خراش فرسایش
erosion فرسایش وسایل
bioerosion فرسایش زیستی
weathering فرسایش در اثرهوا
abrasion of surface فرسایش سطح فرش
attenuation فرسایش انرژی موج
electroerosive فرسایش قوس الکتریکی
elutriation شستشو با اب فرسایش انتخابی
electro erosion process فرایند فرسایش الکتریکی
geologic erosion فرسایش زمین شناسی
restraints نیروی خستگی یا فرسایش بار
restraint نیروی خستگی یا فرسایش بار
weatherability قابلیت عدم فرسایش در هوا
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
wear فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wears فرسایش خوردگی جنگ افزارها
corrosion زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
planation مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
soliflucation فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
detritus ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
fastness of color عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
anti wear مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
jetty سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
jetties سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
polygonal soil زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
rill erosion این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
reventment روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
apron لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com