English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English Persian
rill erosion فرسایش شیاری
Other Matches
attrition rate میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
slot welding جوشکاری شیاری
fluting ارایش شیاری
rake bar میله شیاری
rake comb شانه شیاری
lock spit شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
arid erosion فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
coulisse ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
faulty شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
defragmentation سازماندهی مجدد فایل ها روی شیاری دیسک سخت به صورت پیاپی
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
libraries شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
wears فرسایش
abrasion فرسایش
attrition فرسایش
wear فرسایش
erosion فرسایش
fraying فرسایش
depletion فرسایش
abrasions فرسایش
erosive فرسایش دهنده
gully erosion فرسایش خندقی
erosion control جلوگیری از فرسایش
erodible قابل فرسایش
internal erosion فرسایش داخلی
erodibility قابلیت فرسایش
natural erosion فرسایش نابهنجار
sheet washing فرسایش رویی
soil erosion فرسایش خاک
weathring test ازمایش فرسایش
sheet washing فرسایش سطحی
sever erosion فرسایش نابهنجار
wind erosion فرسایش بادی
surface erosion فرسایش سطحی
precession فرسایش لوله
selective erosion فرسایش انتخابی
pot hole دیگ فرسایش
nuclear corrosion فرسایش هستهای
natural erosion فرسایش طبیعی
spark erossion فرسایش الکتریکی
scuff خراش فرسایش
scuffed خراش فرسایش
scuffing خراش فرسایش
scuffs خراش فرسایش
erosion فرسایش وسایل
weathering فرسایش در اثرهوا
accelerated erosion فرسایش تشدیدی
beach erosion فرسایش ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
attrition فرسایش نیروها
electro erosion فرسایش الکتریکی
bioerosion فرسایش زیستی
concrete erosion فرسایش بتن
elutriation شستشو با اب فرسایش انتخابی
electroerosive فرسایش قوس الکتریکی
electro erosion process فرایند فرسایش الکتریکی
abrasion of surface فرسایش سطح فرش
geologic erosion فرسایش زمین شناسی
attenuation فرسایش انرژی موج
restraints نیروی خستگی یا فرسایش بار
restraint نیروی خستگی یا فرسایش بار
corrosion زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
weatherability قابلیت عدم فرسایش در هوا
wear فرسایش خوردگی جنگ افزارها
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
wears فرسایش خوردگی جنگ افزارها
planation مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
soliflucation فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
fastness of color عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
detritus ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
anti wear مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
jetty سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetties سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
reventment روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
polygonal soil زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
rill erosion این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
apron لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com