Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
English
Persian
invisible exports
فرستاده هایا صادرات نامحسوس
Other Matches
imperceptible
نامحسوس
inappreciably
بطور نامحسوس
inappreciable
نامحسوس بسیار کم
inappreciable
غیرقابل تقدیر نامحسوس
flaxy filaments
رشته هایا الیاف کتان
nodulation
تشکیل گره هایا غدههای ریز
wool of short staple
پشمی که رشته هایا موهای ان کوتاه است
page out
فرایند رفت و برگشت نامه هایا داده از حافظه اصلی کامپیوتر به دیسک
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
out goings
صادرات
outgoings
صادرات
export
صادرات
exporting
صادرات
exported
صادرات
capital exports
صادرات سرمایه
import and export
واردات و صادرات
export dependence
وابستگی صادرات
export tax
مالیات بر صادرات
export surplus
مازاد صادرات
export quotus
سهمیه صادرات
export promotion
افزایش صادرات
export promotion
توسعه صادرات
export licence
پروانه صادرات
export incentive
انگیزه صادرات
net exports
خالص صادرات
export charge
حقوق صادرات
export tariff
حقوق صادرات
export documents
اسناد صادرات
export duty
حقوق صادرات
export tariff
هزینه صادرات
reexport
صادرات مجدد
volume of export
حجم صادرات
total exports
جمع کل صادرات
export duty
تعرفه صادرات
export charge
تعرفه صادرات
export tariff
تعرفه صادرات
export duty
هزینه صادرات
export charge
هزینه صادرات
export import bank
بانک صادرات واردات
passive trade balance
فزونی واردات بر صادرات
reexport
صادرات مجددکالای وارداتی
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
apostle
فرستاده
emissary
فرستاده
missionaries
فرستاده
envoi
فرستاده
missionary
فرستاده
envoy
فرستاده
sent
فرستاده
envoys
فرستاده
apostles
فرستاده
emissaries
فرستاده
export incentive
تشویق دولت در جهت صادرات
extreport trade
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
export multiplier
ضریب بهم فزاینده صادرات
messengers
فرستاده رسول
messenger
فرستاده رسول
envoys
فرستاده سیاسی
delivered
<adj.>
<past-p.>
فرستاده شده
nunico
فرستاده پاپ
opostolic delegate
فرستاده پاپ
envoy
فرستاده مامور
parlementaire
فرستاده جنگی
envoy
فرستاده سیاسی
consigned
<adj.>
<past-p.>
فرستاده شده
envoys
فرستاده مامور
god's messenger
فرستاده خدا
legate
فرستاده پاپ
legates
فرستاده پاپ
committed
<adj.>
<past-p.>
فرستاده شده
forwarded
<adj.>
<past-p.>
فرستاده شده
trade gap
تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
balance of trade
تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
trade deficit
حالتیکه در ان صادرات یک کشور کمترازواردات ان باشد
advance
ازپیش فرستاده شده
envoy extraordiinary
فرستاده فوق العاده
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
advances
: ازپیش فرستاده شده
advancing
ازپیش فرستاده شده
remittee
گیرنده وجه فرستاده شده
to be moved to another school
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
balance of trade
تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
wirephoto
عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
shop drawing
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
work drawing
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
favourble balance of trade
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
inviolability
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
spot pass
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
embassies
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
answering
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answers
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answer
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
letters patent
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
header
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
headers
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
priority
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
priorities
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
currency depreciation race
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
safe conduct
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
analogue
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
analogues
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
good riddance to bad rubbish
<idiom>
وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
queueing
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
internunico
فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ
random access
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
demarche
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
emissary
مامور سری فرستاده سری
emissaries
مامور سری فرستاده سری
delegating
مامور فرستاده مامور کردن
delegates
مامور فرستاده مامور کردن
delegated
مامور فرستاده مامور کردن
delegate
مامور فرستاده مامور کردن
reads
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com