English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
English Persian
pulse transmitter فرستنده پالس
Other Matches
pdm Duration Pulse مدولاسیون زمانی پالس که در ان تداوم یک پالس تغییر میکندodulation
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
pulse پالس
pulsed پالس
impluse train پالس
flyback pulse پالس برگشت
heat pulse پالس حرارتی
high power pulse پالس قوی
input pulse پالس ورودی
ignition pulse پالس احتراق
light pluse پالس نور
impluse frequency فرکانس پالس
pulse converter مبدل پالس
pulse counter پالس شمار
pulse width پهنای پالس
pulse modulation مدولاسیون پالس
pulse period تناوب پالس
voltage pulse پالس ولتاژ
high power pulse generator مولد پالس پرقدرت
ideal rectangular pulse پالس مربعی ایده ال
light pluse generator مولد پالس نور
modal dispersion شکلی از پراکندگی پالس ها
pulse amplifier تقویت کننده پالس
spike پالس ولتاژ بسیار کوتاه مدت
decay time زمان کاهش یک پالس الکترونیک به 1/0 قله موج
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
spike [in a curve/development etc.] پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
material dispersion پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
chooser فرستنده
agents فرستنده
wireless station فرستنده
agent فرستنده
transmitters فرستنده
consignor فرستنده
sending set فرستنده
transmitting set فرستنده
shipper فرستنده
forwarder فرستنده
dispatcher فرستنده
sender فرستنده
senders فرستنده
transmitter فرستنده
noise transmitter فرستنده پارازیت
intermediate transmitter فرستنده واسطه
sending state کشور فرستنده
service area برد فرستنده
television broadcasting station فرستنده تلویزیون
transceiver فرستنده و گیرنده
intermediate transmitter فرستنده میانی
sender فرستنده پیام
mobile station فرستنده متحرک
emergency transmitter فرستنده اضطراری
jamming transmitter فرستنده پارازیت
forwarding country کشور فرستنده
senders فرستنده پیام
transmitter دستگاه فرستنده
amateur station فرستنده تفننی
amateur transmitter فرستنده اماتور
broadcast station ایستگاه فرستنده
consignor فرستنده کالا
transmitter فرستنده رادیویی
transmitting antenna انتن فرستنده
transreceiver فرستنده و گیرنده
transmitters فرستنده رادیویی
transmitters دستگاه فرستنده
long wave transmitter فرستنده موج بلند
radio telephone transmitter فرستنده تلفن بیسیم
shipper فرستنده کالا با کشتی
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
transmissive انتقال دهنده فرستنده
handset دستگاه فرستنده وگیرنده
reverses داده ازگیرنده به فرستنده
handie talkie فرستنده دستی کوچک
reverse داده ازگیرنده به فرستنده
directive sending فرستنده جهت دار
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
amateur station call letters علامت فرستنده تفننی
directional transmitter فرستنده جهت دار
amateur bands باندهای فرستنده تفننی
reversed داده ازگیرنده به فرستنده
handsets دستگاه فرستنده وگیرنده
impluse sender فرستنده ضربه جریان
reversing داده ازگیرنده به فرستنده
cross talk تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
squad cars اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
ultrashort wave transmitter فرستنده موج خیلی کوتاه
squad car اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
carrier فرستنده بار شرکت حمل و نقل
transmitter signal element timing زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
maintain watch مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
carriers فرستنده بار شرکت حمل و نقل
frequency drift تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
universal transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
communication مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
routes مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
route مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
roam حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
transceiver گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
roams حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roamed حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roaming حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
backwards کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
clocking روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
sync باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
synchronization باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sessions لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
acknowledged mail تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
session لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
diplexer وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
dial up line خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
acknowledge کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledging کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
manipulative deception تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
decca سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
radio position finding روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
authentication استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com